دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حرم» ثبت شده است

مراسم تعویض پرچم گنبد حرم امام حسین (ع)

 

.: برای مشاهده و دانلود دل نما روی ادامه مطلب کلیک کنید :.

 

 

۰ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۶:۰۲
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

میشه گوشی را بدهید امام رضا..؟

 

.: برای مشاهده و دانلود دل نما روی ادامه مطلب کلیک کنید :.

 

 

۳ دل‌گویه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۲
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

من اهل شهر شمایم دلیل هم دارم!

بس که عمریست بر دلم مانده حسرت و آرزوی کربلا، این روزها هر کجا که می روم، بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا. اصلا همین دیروز که بچه های کاروان، صدایم زدند و کوله پشتی سفر را دادند دستم، دل توی دلم نبود. این همه روز با اینکه می‌دانستم چه سرنوشتی در انتظار قدم‌ [...]

۸۰ دل‌گویه موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۶
دل‌باخته .. | ادامه مطلب


 

.: برای شنیدن و دریافت این دل شنید روی ادامه مطلب کلیک کنید :.

 

۱ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۳۵
دل‌باخته .. | ادامه مطلب



دریافت کد نوای «اهل پایین شهر قم» برای وبلاگ
دانلود این نوا
 

۱ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۴۴

سایه ات از سرمان کم مباد الهی...

 

.: برای مشاهده و دانلود دل نما روی ادامه مطلب کلیک کنید :.

 

۱ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۱۰

ولی بانو حرم را نه...

 

.: برای مشاهده و دریافت این دل‌عکس روی ادامه مطلب کلیک کنید :.

 

۲ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۳۳
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

من عمیقا به روح اعتقاد دارم...

زیارت آخر که تمام شد، سلام آخر را دادم و از حرم آمدم بیرون. مثل همیشه در آن سوی پل آهنچی سوار ماشین های هفتاد و دو تن شدم. ساعت تقریبا ده شب بود که در میدان هفتادو دو تن پیاده شدم. دیدم جمعیت زیادی - در آن حوالی - در انتظار اتوبوس موج می زند. آمدم مثل باقی مردم ایستادم به انتظار. نیم ساعت، یک ساعت، یک  و نیم ساعت گذشت؛ اما اتوبوس نیامد. اتوبوس هایی هم که رد می شدند، [...]

۳۷ دل‌گویه موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۳
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

و دست فرشچیان طرح می زند آن را

همه گویند

بهشت زیر پای شماست

مادر

پایین پای تو [...]

۱۳ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۱۵
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

بگیر از من جهانم را ولی بانو حرم را نه..

سال های اول دانشجویی، خوابگاهمان داخل قم و واقع در بلوار عطاران بود. یادم هست ایام فاطمیه بود. از همان بلوار عطاران می خواستیم برویم سمت حرم حضرت معصومه «سلام الله علیها». کنار خیابان چند دقیقه ای بود که منتظر ایستاده بودیم. ماشین ها می آمدند و همینطور بی توجه رد می شدند. یک سواری پیکان - که راننده ای جوان داشت - پیش پایمان ترمز کرد و نگه داشت. شیشه های ماشین را پایین [...]

۴۱ دل‌گویه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۳
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

پنجشنبه، قفس، بال؛ زهیر، جامعه، شال...

کار اصلی ما نوکران، گریه کردن و اشک ریختن است. ما گریه کن ها مثل تمامی کارگر ها ابزار خاص خودمان را برای کارمان داریم. وقت کارمان ثابت نیست، بستگی به حال مان دارد. لباس کارمان یک دست لباس مشکی ست به علاوه یک سربند. اما من همیشه دلم می خواست توی هیئت، یک شالی، چفیه ای یا دستمالی داشته باشم که اشک هایم را یادگاری نگهدارم در آن تا همراه کفنم در قبر توشه آخرتم باشد. [...]

۳۳ دل‌گویه موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۲ ، ۱۴:۳۲
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

به دریا رفته می داند، مصیبت های طوفان را...

در دنیای ما شاید هر کسی نتواند به هر کجا که دوست دارد سفر کند، اما حتم دارم به ندرت پیدا می شود کسی که در طول تمام عمرش به سفری دور یا نزدیک، ولو یکبار نرفته باشد. شاید بعضی آدم ها در جواب این سوال که «به فلان شهر رفته ای؟»؛ دو جواب بیشتر قائل نباشند. یا جواب آری می دهند یا خیر. چرا که اصولا آدم یا به یک شهری سفر کرده است یا خیر. اگر از تو هم سوال شود که «آیا کربلا رفته ای؟» [...]

۳۲ دل‌گویه موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۱۵:۳۳
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

اینجا کسی به اندازه وزن غربت خانواده تو، به من تسلیت نمی گوید!

چه فرقی می کند اینکه امسال هزار و صد و چهل و یکمین سال غیبت باشد یا هزار و صد و سی و هشتمین سال، وقتی تمام این سال ها با خون دل گذشته و تمام تفاوتش یک سال خون گریه کردن بیشتر یا کمتر است. من نمی توانم جشن های نیمه شعبان را در خود هضم کنم. یا حضرت نور؛ تنها ما هستیم که می توانیم فرارسیدن هزار و صد و چندمین اندوه نیامدنت را مصرّانه جشن بگیریم. آدم چگونه شرکت کند در [...]

۴۷ دل‌گویه موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۰۹:۳۱
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

از داغ غربت شما، رنگ از رخ تابلو ها هم می پرد..

از پیاده رو مدرسه معصومیه قم -همانجا که سال ها شبستانش از فرط نور ضریح عشق، روزستان شده بود - قدری پایین تر که می آیی، در آنسوی خیابان تابلوی سبز رنگ کارگاه ساخت ضریح دیگری به چشم می خورد. تابلویی که حالا بعد از گذشت چند سال رنگش از سبزی به سفیدی می زند. نمی دانم، شاید این تابلو هم در این سال های محنت بار، از این همه غربت و از این همه جسارت، رنگ از رخسارش پریده [...]

۳۶ دل‌گویه موافقین ۵ مخالفین ۱ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۲:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

ارتش آزادی بخش سوریه در اسارت هوای نفس خویش است!

وقتی بعد از مدتی چند، دوباره خبر تخریب حرمی و هتک حریمی را می شنویم، شاید دیگر این ابهام قدری روشن شده باشد بر همگان؛ اینکه چرا قبر تو بی نشان است و حرمی از برایت نیست. شاید حالا رسیده باشیم به پاسخ این پرسش که چرا نمی توان برای دلی که از دلتنگی در این سالیان دراز، همچون ابر سیاهی به رنگ بغض در آمده، بارانی بی ملاحظه را در آسمان مدینه متصور بود؟ چرا نمی توان از [...]

۳۳ دل‌گویه موافقین ۴ مخالفین ۱ ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۴:۵۱
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

مدینه بعد از مادر، جای ماندن نبود...

در آسمان عشق، خورشید در فراق ماه از این چرخش های بیهوده داشت خسته می شد که فرشتگان مژده اجلال نزولت را دادند. آمدی از بهشت که جمع قمر های منظومه عصمت جمع تر شود. قبل از تو خورشید دلیل موجهی برای چرخش نداشت. آمدی تا یکبار دیگر آسمان به زمین نزدیک تر و خورشید به ماه مشتاق تر شود. آمدی که جای خالی خود را در گهواره آغوش مسیح پر کنی، که جای خالی مادر را در مدینه دل [...]

۳ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۱ ، ۰۲:۰۰
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

تولد یک حس عجیب است و خاص. حس بی بدیل همچون شروع. حسی که هر سال تکرار می شود اما تکراری نه. حسی که مطلعش آغاز است و قافیه اش پرواز. حسی شبیه کرم بودن و در پیله رفتن و پروانه شدن. آغاز پروانه کرم بودن و خزیدن روی زمین خاصیت پروانه نیست. آغاز پروانه روز پرواز اوست. جعبه ای را کادو پیچ و تزئین کرده ام تا وقتی می روم داخل شهر، هدیه ای برای تولدش بگیرم و بگذارم در آن جعبه. کمی فکر می کنم چه بگیرم، ادکلن یا عطر، لباس یا کتاب یا قاب معرق [...

۱۵۶ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۰ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

دستش در کار خیر بود. مقداری برنج و روغن و آذوقه در صندوقِ عقب ماشینش گذاشته بود، تا هر وقت مستمند و نیازمندی اگر دید، بین شان تقسیم کند. تمام اقلام را بین فقرا پخش کرد و چند ماه گذشت. در صندوق‎عقب ماشینش اما، هنوز کیسه ای برنج جاخوش کرده بود. بعد از گذشت چند مدتی هنوز موقعیتی پیش نیامده بود که آن کیسه برنج را هم بدهد به مستمند ِ دردمندی. یک روز که داشت با ماشینش در کوچه پس کوچه های خیابان های قم می رفت، چشمش خورد [...] 

۴۱ دل‌گویه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۰ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

به قول رانندهای قمی؛ حرم آخرشه!

تمام عید را از فردای چهارشنبه‎سوزی که رسیدم خانه گرفته، تا فردای سیزده به در که برگشتم قم، در خانه مانده بودم. اصلن حوصله عید دیدنی و برنامه هایی از این قبیل را نداشتم. حدود ساعت یازده شب از تالش حرکت کردم و 5 صبح رسیدم ترمینال غرب. رفتم بلیط گرفتم برای ساعت 6 به قم. ساعت که 6 شد اتوبوس مثل همیشه با کمی! تأخیر حرکت کرد. من هم از کیف کتاب سقای آب و ادب را که از نیم بیشتر اش [...]

۹۹ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب

یک مُشت گندم

یک دسته کبوتر جلد

یک حرم

یک هیچ! [...

۴۵ دل‌گویه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۸۹ ، ۲۱:۲۴
دل‌باخته .. | ادامه مطلب