دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


من رد شدم از مرز خسروی خسران


| ارسال در «دل‌نوشت» توسط دل‌باخته .. ، در ساعت ۱۳:۰۹ روز دوشنبه ۰۹ آذر ۹۴ |


درد همچون باد دارد کم کم سراغ پنجره های کوچک این حنجره می آید. این گلو، زائویی پا به ماه است. این ضجه های مادرانه، صدای گلویی حامله است که راوی یک سرنوشت غم انگیز است. این بغض حسرت زده آبستن دل‎گویه هایی چند قلوست. اصلا نمی دانم که باید چه بگذارم نام این طفل نو رسیده را. همه می گویند بغض، من اما می گویم حسرت هم نام مناسبی ست برای او. اما هر چه شما بگویید همان است. آخ... دیدی؟! ببین دیگر وقتش است. درد زایمان گرفته این گلو را. نگاه کن حنجره ام را. دارد لگد می زند این طفل بی قرار. کجاست آن قابله قابلی که صحیح و سالم به دنیا بیاورد قل های این بغض نحیف را. کجاست مامای ماهری که دوباره صدای گریه های طفلانه مرا طنین انداز کند. من مسخ شده ام. ببین دفتر دلم را. نگاه کن دست خط مرا! هر صفحه اش پر است از رد پای ناشیانه عشق. می بینی خط شکسته ام را؟ ببین دفتری را که پر شده از آیه های اشک نشان سوره مبارکه بغض. 

 

حال با خطی به این شکستگی، بگو چه باید بنویسم از این روزگار حسرت بار...؟ بنویسم از لحظه غریبانه کوچ پرستو ها، یا بنویسم که چقدر وخیم است، حال آن غافلی که این بار هم از قافله جا مانده است؟ آه، خودم می دانم پاسخش را. خودم می دانم این روزها تا دلت بخواهد از هر گوشه و کناری صدای سرخوش آواز پرستوهای مسافر، به گوش می رسد؛ اما چه کسی می داند که آوای بی نای یک جامانده بی دست و پای، چقدر شنیدنی ست؟ و چقدر ناجور است، حال آنکه سال هاست، وصله ناجور هیچ آسمانی نشد. و چه جانسوز است مرثیه جان سوز و بی انتهای جاماندگی. جامانده یعنی من که پای رفتم لنگ بود. جامانده یعنی تو که برات و حواله سفر در موعد موعود به دستت نرسید. تویی که مثل من نرفتی و ماندی تا همچون امشبی بشوی سنگ صبور اشک های شور من. مثل همین حالا که با ماندن و دلداری ات، پناه غصه های این روزهای من شده ای. جا مانده یعنی ما..

 

ما بازندگان بازی عارفانه قسمت، ما تماشاگران قدم های سفیران سرزمین خون، ما خوانندگان پیام های حسرت‎بار زیارت نور، ما ساکنان پیاده رو بی نصیبی عالم، ما بازماندگان کاروان دل، ما کنعان آبادی های جامانده از کشتی نجات، ما اهالی نهالستان آفت زده کشتزار سعادت. ما... همین ما حسرت زدگان قافله اربعین. ما جامانده از قافله افلاکیانی هستیم که مسیر خاکی خانه دوست را با پای دل می روند. قافله ای که سلام گرم عاشورا را به آغوش اربعین می رسانند. قافله ای که هر سال اربعین، داغ تازه دل خواهری خسته و دل شکسته را مرهم می گذارد.

 

قافله پیاده روی اربعین، ارمغان بهاری درخت پربار سیب حیات ِ حیاط خانه خداست. پیاده های کاروان حسین، سواره های مرکب عشقند. راکب های باصفایی که دل‎خوشیم دست کم، یاد ما را پیاده در پی خود می برند. آنان رفتند برای خلق حماسه حضور و ما ماندیم برای ثبت حادثه غیاب. و ما ماندیم تا از جعبه جادویی سیما، تماشاچی خلق رکورد حاضرین اربعین امسال در کربلا باشیم. هر که نسبتی دور یا نزدیک با حسین داشت، راهی شد. و من نشسته ام لب مرز خسروی خسران و به تبر تیز گناهانی فکر می کنم، که با همین دست های خود، ریشه های نسبت را - با نهایت بی رحمی - قطع کردم.

 

سرنوشت هر که منسوب به حسین بود با منصوب شدن به همراهی قافله عشق، معلوم شد. همه راهی شدند و باز چون هر بار، حسرت نصیب این بی نصیبِ جا مانده ی درمانده و بی نایِ بی دست و پایِ غافل نکره ِنالایق ِمجهولُ الهویه شد. غم شبانه روزی مُحْرمان خیمه عاشورا به چهل رسید و ما چله نشینان اما به قافله شب چله تو نرسیدیم. همه رفتند و تنها ما ماندیم. همه رفتند و ما تن ها ماندیم. ما ماندیم تا نصیبمان از چله غم، این بار چله بغض باشد. آری همه پر کشیدند و ما با پر و بال شکسته نشستیم به پای رنجی فزون تر و ذره ذره می خوریم غم غریبانه غریبان قافله را.

 

نمی دانم؛ شاید اشک های ما اشک تمساح است. شاید گریه های ما تصنعی ست. شاید جای طاقت، پای ما لیاقت آبله در راه سیبستان تو را نداشت. آخر تا بوده همه تاول های این پای ما مدیون کفش های نوی شب عید بوده است. حالا چه کنیم که باز پایمان هوس تاول کرده است. آخر مگر حالا موسم عید مجانین نیست؟ ببین حالا هم وقت بهار است. وقت انقلاب جن و انس، وقت تغییر کون و مکان، وقت تحول زمین و زمان، وقت رویش معنوی آدمیان. ما که با پا درد های این ایام بیگانه نبودیم، اما در این هوای بهاری عشق، با تابش آفتاب گرم مهربانی ات، باز هم نشد تا کف پای ما از بوسه خاک راه حضرت اشک، شکوفه تاول بزند. آب، خاک، آفتاب؛ همه چیز مهیا بود جز بذر نامرغوب این دل که پیش از موسم رویش، خشکیده بود. بذر ما مرغوب نبود. بذر ما ارزان تر از بذرهای دیگر بود. انگار بذر ما را هم در سرزمین های غربت کشت کرده بودند.

 

آه، من دل‎غمین زخم های عصر جدید تو ام. حیف از این همه بهایی که در این همه سال، برای رونق دل امثال من فلک زده پرداختی. حیف از این همه وقت که صرف احیای دل سرد و مرده ما شد. حیف از این همه تلاش و ممارست مرطوب و سبز، که ختم به خشکی و سیاهی شد. ما خام بودیم و با بی تجربگی مسیر را اشتباهی رفتیم. حالا عمری ست میوه دل ما طعم گس سیب سبز و کال محبت می دهد. ما تازه دریافته ایم روال اداری سازمان عشقی تو را. هر کس که خواهان دیدار با شماست، پیشاپیش باید بهای دیدار را نقدا پرداخت کند. ببخش ما را که مراتب اداری عشق را طی نکرده، منتظر ترتیب اثر بودیم. ببخش ما را که قانون دیدار تو را ندانسته، داد و هوار راه انداختیم. ببخش که می خواستیم همینطور بی نوبت سرمان را پایین بیندازیم و سراغ تو بیاییم. ببخش که یادمان نبود ملاقات تو آداب خاصی را می طلبد. باور کن از ما انتظاری نیست؛ خانه ما حوالی بی نزاکت آباد و در پشت کوه ادب است.

 

ببخش ما را که فهم مصلحت نداشتیم و نمی دانستیم که ای دل غافل، باید گذرنامه خود را از - مشهد - سرکنسولگری عراق در ایران می گرفتیم. ببخش که ندانستیم لب مرز، گذرنامه ما را دختر کوچک تو چک می کند؛ تا هوای غریبانه این روزهای او را بیش از پیش داشته باشیم. و نمی دانستیم که ساقی توست که ویزای ما را لب مرز خسروی مهر می زند. به ما خرده نگیر، ما روال قانونی عاشقی را یاد نداشتیم. همه ما جامانده ها خوب می دانیم که آمدن یا نیامدن ما به صلاحدید تو بود. این تو بودی که ما را از مسافران امسال کوی خود جدا کردی. تو بودی که برات زیارت ما را حواله روز مبادا کرده ای. اما نیامدن ما، هیچ تقصیر تو و دخترکت نیست. به یقین تقصیر ساقی تو هم نیست، خواهر تو هم در واقع تقصیر ندارد، سرکنسول گری عراق در ایران هم مقصر نیست؛ تقصیر ماست! ما مقصریم که در این هوای خوش، با این فراوانی آب، در این خاک تربت حاصلخیز و پر برکت، بذری که برگزیدیم و در زمین دل کاشتیم، ارزان و پوسیده و پوچ بود. باور کن جاماندگی ما تقصیر هیچکس نیست، ما برای سفر آماده نبودیم...!

نظرات  (۴۴)

۳۰ آذر ۹۲ ، ۱۹:۰۱

خاک بازی می گوید:

این گلوی آبستن دیر زا دیر زمانیست که آبستن جنین های مرده است
اجازه سزارین می دهی طبیب کلمات روشن؟
..
مولای این همه زائر .. مولای ما هم هست .. می طلبد اگر طالب باشیم
به فکر تحویل سال در کربلا هستم .. یک دعوت عیدانه شاید برای دوستام محرم محرمی .. ایده ای دارید بسم الله ..

پاسخ دل‌باخته :


ان شاءلله هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد.
زیارت نصیبتان
۳۰ آذر ۹۲ ، ۲۰:۴۳

reza bameshki می گوید:

جا مانده یعنی ما...
دلم هوای حرم کرده است می دانی/ دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر


بی ربط نوشت: عمه بیا گمشده پیدا شده/ کنج خرابه شب یلدا شده...

پاسخ دل‌باخته :


از هر طرف که رفتم
جز وحشتم نیفزود...
زنهار از این بیابان..
۳۰ آذر ۹۲ ، ۲۳:۵۷

آوا می گوید:

حسین...
عشق تو شب را هم دیوانه کرده
که چنین یلدا شده است...
و خیال صبح شدن ندارد!

مشکل از ماست......
هرچه باشد
این منم که جامانده ام!

پاسخ دل‌باخته :


سلسله عشق را
سلسله جنبان خداست
سلسله عشق چیست؟
موی حسین است و بس...
۰۱ دی ۹۲ ، ۰۲:۱۲

خانم معلم می گوید:

این روزها مردم سه گروهند :

آنان که در کنار ِ یارند ...

آنان که در راهِ یارند ...

آنان که " دور " از یارند ...

و یکی از آن گروه سوم،
... منم ...



پاسخ دل‌باخته :


کاش اگر دور هم بودیم
مهجور نبودیم...
۰۱ دی ۹۲ ، ۰۲:۱۹

خانم معلم می گوید:

روزه گرفتن که فقط به نخوردن و ننوشیدن نیست ، این ظاهر کار است . چله نشینی هم راز و رمز هایی دارد که انگار ما از ان بی خبریم وگرنه شاید گوشه ی چشمی هم به ما می کردند ... مطمئنا این دل هنوز باید ورز بیاید ، هنوز خوب اماده ی طبخ نشده ، جور دیگری می خواهند ببیندمان ارباب انگار ... پس راضیم به رضای خدا ، فقط کاش راه ِ چله نشینی را هم یادمان بدهند ...

پاسخ دل‌باخته :


این راه روشن است...
۰۱ دی ۹۲ ، ۱۴:۳۵

قلم دل می گوید:

ما مقصریم که در این هوای خوش، در این فراوانی آب، با این همه خاک تربت پر برکت و حاصلخیز، بذری که در دل کاشتیم، پوسیده بود. ما برای سفر آماده نبودیم.

پاسخ دل‌باخته :


آری 
ما مقصریم..
۰۲ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۸

امروز برای شهدا وقت نداریم می گوید:

نام تو آغاز بغض است"یا حسین"
زمزمه کن "پدر آیا ما بر حقیم؟؟؟"
قاسم جان تنها با یاد صبوری تو و رشادتهای تو ست که روزگار را سپری می کنم...
منطق عقل...منطق شهید...منطق عشق؟؟؟؟مفاهیمی که روزگاری سرشار از معنی بودند و حالا؟؟؟؟؟؟؟؟نه تقصیر هیچ کس نیست!این منم...جامانده
آتش بکش تا بدانی چه میکشم احساس سوختن به تماشا نمی شود.
ممنون از حال خوبت.

پاسخ دل‌باخته :


دلتان از گرمای عشق آتشین حسین گرم باد تا ابد
سپاس
۰۲ دی ۹۲ ، ۱۹:۲۴

بانوی آذر می گوید:

چقدر نالایقم!
یکسال دیگر چشم انتظاری، پنچاه روز چله نشینی!،لحظه شماری برای از همیشه پرثمرتر لمس کردن اربیعنت... نه!آقا من نالایقم..کرم شما همین بس که من رنجور را به اربعین رساندید.

پ.ن: وقتی قراره بی نصیب باشی بهونه اش به سادگی ی سرماخوردگی ام میتونه باشه...به همین سادگی

پاسخ دل‌باخته :


دعا می کنم که توفیق درک و زیارت نصیبتان شود ان شاءلله
شما نیز برای ما دعا کنید.
۰۳ دی ۹۲ ، ۱۱:۵۸

سپهرا می گوید:

چندین بار و چندین بار خواندم و ...
چقدر دقیق می توان نوشت چرا جاماندم...
چقدر خوب می توان به لیاقت نداشته اشک ریخت...
-------------
اما ارباب خوبم همه هم میدانیم نگاه ح س ی ن و کربلایش قلب ها را متحول می کند...
پس دریغ نمی کند مولا هر چند ما بدیم....

پاسخ دل‌باخته :


او رهبر تمام انقلاب های زمین و زمان است.
باشد که سرباز خوبی برایش باشیم ان شاءلله
۰۴ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۱

ماری می گوید:

سلام آقا سید
انگار حرف دل همه را گفتید. انگار بغض و حسرت همه را جاری ساختید.
ماهم در حسرتش ماندیم

کامنتی را که در متن قبلی عمومی کردید خواندم. راستش را بخواهید متوجه منطق و فرمایشات ایشون نشدم. شما توضیح بدید لطفا

پاسخ دل‌باخته :


سلام خدا بر شما
حرف دل است دیگر، کاری اش نمی شود کرد...
۰۴ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۰

مهلا می گوید:

دخترکوچک یا خواهر کوچک؟

پاسخ دل‌باخته :


هر دو
۰۴ دی ۹۲ ، ۱۹:۰۳

سید گمنام می گوید:

مجنون را دیدند که با انگشت روی خاک می‌نوشت: «لیلی.. لیلی.. لیلی...»
پرسیدند: «چه می‌کنی؟!»
گفت: «چون میسر نیست من را کام او... عشق‌بازی می‌کنم با نام او!»
روی دل خاکیمان بنویسیم: «حسین... حسین... حسین..»

پاسخ دل‌باخته :


چقدر نام تو زیباست
ابا عبدالله...
۰۴ دی ۹۲ ، ۱۹:۰۶

رضوان می گوید:

سلام سید بزرگوار
دل آباد با افتخار لینک شد در اسراءبه پاس زحماتی که برای دل می کشید که آباد شود.یاعلی

پاسخ دل‌باخته :


سلام و سپاس از لطف شما
ان شاءلله که مورد قبول دلدار واقعی واقع شود.
۰۵ دی ۹۲ ، ۱۲:۰۱

من ، بی تو می گوید:

طبق معمول که من باز هم . . .

پاسخ دل‌باخته :


روزی تان شود ان شاءلله
۰۶ دی ۹۲ ، ۲۲:۳۳

سر-زمین می گوید:

این روزها کمتر سمت تلویزیون میروم، شاید برای این است که به پاهایی فکر نکنم که لیاقت قدم گذاشتن در جاده بهشتی کربلا را ندارند...

پاسخ دل‌باخته :


یک روز این حس حسرت بار تمام خواهد شد
ان شاءلله
۰۷ دی ۹۲ ، ۲۱:۵۸

مهدیا می گوید:

عالی...اینکه آدم انقدر خوب جای کلمات را می شناسد جای مفاهیم را می داند و انقدر خوب واقعیت(!) را با ذوق سلیقه کنار هم می نشاند آدم را سر شوق می آورد برای خواندن...
برای نوشتن،حتا!
دست مریزاد

یاعلی مدد است...

پاسخ دل‌باخته :


شما بسیار لطف دارید بزرگوار
سپاسگذارم از حسن توجه تان
۰۸ دی ۹۲ ، ۱۲:۱۸

از رندانه... می گوید:

اصلا این زمان آبستن است...
زمانه درد می کشد...
صاحب الزمان!

پاسخ دل‌باخته :


دردم از یار است و درمان نیز هم...
۰۹ دی ۹۲ ، ۰۰:۳۴

فرات می گوید:

دید.
همان تابلوی سبز رنگ آن بالا را..
جاده نجف -کربلا

کورشود اگر چشمش دوباره آن را نبیند...

پاسخ دل‌باخته :


آه...
۱۰ دی ۹۲ ، ۰۰:۱۹

میم مثل من می گوید:

در دل هر که
هر چه هست کار ندارم
در دل ِ شما که
برو بیای حسین "علیه السلام " است ...
.
.
.
لبیک یا داعی الله ....

پاسخ دل‌باخته :


خوشا دلی که خانه تو باشد
۱۴ دی ۹۲ ، ۱۴:۳۲

زهره سعادتمند می گوید:

سید، من نبودم چند روز
ولی یادم نرفته که هفته قبل تولدتون بود.
با تاخیر تبریک
با آرزوی داشتن عمری پربرکت
:)

پاسخ دل‌باخته :


البته ما در کودکی هم تولد نداشتیم
چه رسد با حالاها
متشکرم از لطف شما
موفق و مؤید باشید ان شاءلله
۱۶ دی ۹۲ ، ۲۳:۰۲

نسل چهلم می گوید:

«غریب» را «قریب» بفرمایید...

پاسخ دل‌باخته :


ان شاءلله
۱۷ دی ۹۲ ، ۱۰:۳۴

میری می گوید:

چقد قشنگ نوشتید

پاسخ دل‌باخته :


ممنون از لطف شما
۲۰ دی ۹۲ ، ۰۲:۵۶

ز ه ر ه می گوید:

...
.......
و ایا همیشه دینداران اندک خواهند بود ؟؟؟

تولدتان هم پساپس مبارک

پاسخ دل‌باخته :


دینداران واقعی را هراسی در اندکی بودن نیست
کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیره
سپاس
۲۱ دی ۹۲ ، ۱۴:۴۹

صهبا می گوید:

پیاده های کاروان حسین، سواره های مرکب عشقند...


پاسخ دل‌باخته :


چه می شد اگر ما نیز سبکبالانه بر ترک مرکب وصل می تازیدیم...
۲۲ دی ۹۲ ، ۱۳:۴۱

احلام می گوید:

آخر همانجا، آن گوشه ی ایوان در نجف می شکنیم..
خرده هایمان را باد می برد کربلا..

پاسخ دل‌باخته :


مرحبا
بسیار زیبا و دلنشین بود
ان شاءلله که سرنوشتمان همینگونه خواهد شد.
۲۴ دی ۹۲ ، ۰۱:۳۶

فرزند خاک می گوید:

در جوار یار بودن و وصله هیـــــــچ آسمانی نشدن! درد دارد...
حس نوشته تان کاملا قابل درک بود.

پاسخ دل‌باخته :


عمری ست که ما اهل دردیم...
۲۴ دی ۹۲ ، ۰۱:۳۹

رامونا می گوید:

آنقدر بی لیاقتی هایم زیاد است که...
از درخواست دوباره دیدن حرمش شرمم آید...

پاسخ دل‌باخته :


از این بودن بسی استغفار باید کرد
خدا توفیقاتتان را روزافزون کند ان شاءلله
۰۱ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۴۷

دیوانه ی کربلا می گوید:

سلام
بازم مثل همیشه زیبا بیان کردید درد دل هایمان را....
کربلا و شهادت نصیبتان که میدانم که شما لیاقتش رو دارید
التماس دعا

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
سپاس از لطف و دعای خیرتان
۱۰ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۲۵

آسمانه می گوید:

علم حســـــین
کـــــرم حــــ ـــســــــین
یاد داده مادرم فقط بگم حســـــین...


پاسخ دل‌باخته :


من غم و مهر تو را 
با شیر از مادر گرفتم
۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۲

العبد می گوید:

نشد متن رو بخونم
به عنوانش ضجه زدنم رفت به آسمون
خرابم
خراب
جونم رسیده به لب
بطلــــــــــــــــــب ارباب
بطلب
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

پاسخ دل‌باخته :


...
۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۷

فاطمه سادات حسینی ... می گوید:

ما برای سفر آماده نکردیم خودمان را ....!
متنتان اشک را هدیه کرد ....

پاسخ دل‌باخته :


ان شاءلله سال دیگر با آمادگی کربلا نصیبتان شود.
به همین اشک مقدس دیده تان دعا کنید.
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۴:۲۶

حضرت مادر.سـ می گوید:

سلام

ان شالله توفیقش رو نصیب همه عاشقان ثارالله(ع) بکنه

پاسخ دل‌باخته :


سلام و رحمةالله
ان شاءلله
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۹:۲۶

جا مانده ای از کاروان عشق می گوید:

جانا سخن از زبان ما میگویی!
کارم این روزها اینه که بشینم پای تلویزیون به اونایی که دارن عاشقانه راه کربلا رو میرن نگاه کنم و اشک بریزم و برای بدبختی و بی سعادتی خودم....
اللهم ارزقنا

پاسخ دل‌باخته :


خدا را شکر می کنم که اربعین امسال تلوزیون در دسترسم نبود، و الا دق می کردم..
کربلا نصیبتان
۰۹ آذر ۹۴ ، ۲۰:۲۸

فرهنگ پرواز می گوید:

ما که نرفتیم
:((

پاسخ دل‌باخته :


قسمتتان شود ان شاءلله آنوقت می فهمید اربعین در مسیر کربلا نباشید یعنی چه...
۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۱:۳۴

یه دوست ... می گوید:

اربعین است پیش رویم ...
تو نبخشیدی،
حسین...

- ای امنیت دل شکسته، ارباب ...!

پاسخ دل‌باخته :


عالم همه قطره و دریاست، حسین...
۱۱ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۴

میری می گوید:

نمیشد آقا دستمان را میگرفت!!!

پاسخ دل‌باخته :


هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر

گویم گرفته ای ز عنایت رها مکن
۲۰ آذر ۹۴ ، ۱۶:۱۴

ساقی می گوید:

وای که چقدر هوای رد شدن از کوی تو به سر دارم...

پاسخ دل‌باخته :


باز هوای حرمت، حرمت آرزوست...
۱۴ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۶

مجید ندافیون می گوید:

پولدار که باشی

برف بهانه ای میشود برای لباس نو خریدن

با دوستان به اسکی رفتن

تفریح کردن و از زندگی لذت بردن

اما خدا نکند فقیر باشی و برف ببارد

از بیکار شدن پدر کارگرت بگیر

تا غم پاره بودن کفشهایت و چکه کردن سقف خانه ات

همه اینها بهانه ای می شود برای تازه شدن غمهایت

پاسخ دل‌باخته :


سپاس از حضورتان
۲۷ دی ۹۴ ، ۱۲:۱۵

مؤسسه قرآنی گلچین می گوید:

طرح مترجمی زبان قرآن ( حضوری و غیر حضوری )
شما می توانید با گذراندن چند ترم 77807 کلمه قرآن را بیاموزید و مترجم کلام وحی شوید.
مزایای شرکت در این طرح:
-شما می توانید با فراگیری 1771 ریشه قرآنی و همچنین 50 قاعده دستوری مترجم کلام وحی شوید.
-دانش آموزان با حضور در این دوره علاوه بر کسب فیض در محضر قرآن با آموزش قواعد زبان عربی موفقیت خویش را در کنکور تا حد چشمگیری افزایش خواهند داد.
-قرآن پژوهان می توانند در صورت تمایل با آموزش سه روزه مربی گری در مشهد معلم قرآن شوند.
تلفن ثبت نام و پاسخگویی به سؤالات: 13-02177517211
آدرس وبلاگ: www.mojiib.ir – www.mojiib.blogfa.com
آدرس ایمیل: motarjemi.quran@gmail.com

پاسخ دل‌باخته :


سپاس از حضور شما
موید و منصور باشید
۲۷ دی ۹۴ ، ۱۶:۲۱

یوسف می گوید:

صاحبدلان!
خدا را...

پاسخ دل‌باخته :


...
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۷

محمد می گوید:

ممنون سایتتون عالیه

پاسخ دل‌باخته :


سپاس از حسن توجه شما
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۶

محمد می گوید:

سلام
بسیار زیبا و پر محتوا
منتظر حضورتان هستیم
معبر شهدا رادنبال کنید.
اللهم عجل لولیک الفرج

پاسخ دل‌باخته :


سلام بر شما
ممنونم از لطفتان
ان شاءلله
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۱

hamid می گوید:

سلام
خداقوت
چرا دیگه مطلب جدید داخل سایت قرار نمیدید؟؟ خیلی وقته دارم سرمیزنم برادر. فاطمیه شد...

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم

پاسخ دل‌باخته :


سلام بر شما
بزودی ان شاءلله فعالیت دل آباد از سر گرفته می شود.
یک مدتی مشغولیت و مشکلات زیادی مانع می شد
دعا کنید که توفیق پیدا کنیم
۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۱۱

شیدا حسینی می گوید:

خیلی عالی. حال و هوایمان را اربعینی کردید در این ایام عید کربلائی ها.
کربلا روزی تان و شهادت نصیب تان به حق خود اباعبدالله

پاسخ دل‌باخته :


ممنونم از حسن توجه و لطف و دعایتان
کربلا نصیبتان باشد ان شاءلله...

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی