دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


سفال تکنوکراسی با لعاب مدیریت جهادی


| ارسال در «دل‌نوشت»«دل‌نویس» توسط دل‌باخته .. ، در ساعت ۲۰:۲۳ روز جمعه ۱۰ خرداد ۹۲ |


امسال برای اولین بار در این گرماگرم تبلیغات انتخاباتی، خیلی اتفاقی گذرم به سایت بی بی سی افتاد. دیدم بی بی سی با چنان اشتیاقی در صدر اخبارش از قول یکی از نامزدها نوشته بود: «برای به خطر نیفتادن اندیشه‌های انقلابی باید دقت کنیم تا بار دیگر این جریان‌های انحراف و متحجرانه با شعارهای تند انقلابی، بر گرده این ملت سوار نشوند» و گفته بود که برخی «مواضع خود را از مسیر شعارهای ضدانقلابی پیش نبرده بلکه با شعارهای تند و شش آتشه انقلابی برای رسیدن به اهداف خود تلاش می‌کنند». اما زیاد تعجب نکردم از انتشار حرف های این کاندیدای پر مدعا در رسانه روباه پیر. این روزها کم نیستند آدم هایی که برای جذب رأی های خاکستری، نیاز های خبری و سوژه های ناب بی بی سی را با حرف های دو پهلوی خود تأمین می کنند. گاهی با صراحت تخریب می کنند و گاهی هم با کنایه بر دیگران می تازند. خود را انقلابی و جهادی و دیگران را منحرف و متحجر می دانند. در نظرگاه اینان، دیگرانی که شعار می دهند فاقد شعور و اهل شعارند، ولیکن شعار خودشان لبریز از شعور است و خود اهل شعائرند. شعار شعار شعار. اگر قدری حواست سر جایش نباشد، خیال می کنی منجی آخر الزمان در انتخابات ظهور کرده است. بعد از سوء استفاده از واژه «سازندگی» و «اصلاحات» و «اصول گرایی» در دولت های پیشین، حالا نوبت آن رسیده که این بار با عنوان «دولت جهادی» مردم را فریب دهند و به زعم خود، «همت جهادی» را چاره کار مشکلات عدیده امروز کشور معرفی کنند.

 

نکند باید اجازه دهیم تا این بار گروه دیگری با تازیانه «خدمت جهادی» بر گرده مردم سوار شوند؟ گروهی که برای پیروزی در انتخابات پیش رو از هیچ کوششی دریغ نمی کنند. همین دیروز همایش یکی از کاندیداها در سالن شهید حیدریان قم برگزار شد. بعد از اتمام مراسم پنج اتوبوس خط واحد شهرداری تهران - که برای مسیر کرج- آزادی بودند - را توی بلوار امین قم دیدم، نه تنها من که همه مردم دیدند. اتوبوس هایی که بیشتر شرکت کنندگان همایش را به قم آورده بودند. اتوبوس هایی که حالا بعد از اتمام مراسم، شرکت کنندگان تهرانی همایش آن کاندیدا در قم را، به خانه شان در تهران باز می گرداند. یکی از بچه ها از همان کاندیدا پرسید که آقای مدیریت صحیح! آقای سردار جهادی، این اتوبوس های شهرداری تهران - که جزء بیت المال است - در قم چه می کند؟ و او گفت: من قویا تکذیب می کنم چنین چیزی را. گرچه فیلم های این مسئله موجود است {+++} لیکن بنده خدا می خواست سر و صدای این ماجرا را ساکت کند، اما بوی بدش همه جا را برداشت. اتفاقا چند روز پیش از همین کاندیدا - درباره استفاده او از ماشین های شهرداری و استفاده - از بیت المال پرسیدند و او در پاسخ گفت: «نمی دانم! سوال جدی اگر دارید بپرسید!». 

 

و سوال جدی من این است، کسی که امانتداری اش اما و اگر دارد، چگونه می شود او را امین بیت المال کرد؟ رهبری در سخنرانی چند روز پیش گفت: «مردم درخصوص نحوه تبلیغات داوطلبان و همچنین نحوه هزینه ها و ریخت و پاش ها قضاوت خواهند کرد. کسانی که برای تبلیغات انتخابات، از بیت المال یا پول مشتَبه به حرامِ برخی افراد دیگر استفاده کنند، نخواهند توانست اطمینان مردم را به سوی خود جلب کنند.». داستان خاموش کردن شمع بیت المال توسط حضرت علی «علیه السلام» و مأیوس شدن طلحه و زبیر با این کار از درخواست فرمانداری کوفه و بصره را یادتان که هست؟ علی چه کرد با آنها؟ علی از چند لحظه سوختن ناروای شمع بیت المال برای امورات دنیوی و شخصی  افراد هم پرهیز می کرد. علی «علیه السلام» سر همین – سوال از بیت المالی که برخی آن را شوخی می پندارند- به خواسته عقیل - که بیست سال هم از علی «علیه السلام» بزرگتر بود - چه پاسخی داد؟ علی «علیه السلام» در برابر زیاده خواهی عقیل، با زبان آتش و با ادبیات آهن گداخته صحبت کرد.

 

من فرمانده لشگر نصر را نمی دانم، اما تا آنجا که شنیده ام، به یاد ندارم که سردار خیبر و دیگر فرماندهان سال های جنگ، نسبت به مسائل و حدود شرعی اینقدر بی تفاوت باشند. دیروز کاندیدایی در قم - با وجود صدها کیلومتر فاصله معرفتی - «زین الدین» را دوست خود می خواند، اما من شنیده ام که مادر زین الدین درباره پسرش مهدی می گفت: وقتی رسیدیم دزفول و وسایلمان را جابه جا کردیم، مهدی گفت می روم سوسنگرد. گفتم مادر مرا نمی بری آنجا را ببینم؟ که مهدی گفت: «اگر دلتان خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین بیت المال است». زین الدین حواسش به خیلی مسائل بود. براستی که سردار سازندگی و همت جهادی زین الدین ها بودند که هم سردار جهاد اصغر بودند و هم جهاد اکبر. من با تعریف های پدرم از جهاد همت، اخلاق سردار خیبر را قدری شناخته ام، اگرچه هیچوقت پهلوی «همت» نبوده ام اما از عنوان دو پهلوی «همت جهادی» چیز درستی دستگیرم نمی شود. من همین چند روز پیش اتوبوس های شهرداری تهران را توی قم دیدم که در طرفداری از «دولت جهادی»، پشت گل گیر هایشان با رسم الخط کوفی نوشته شده بود: «علی ایحال، گور پدر بیت المال!». همت جهادی با تبلیغات نهادی در تضاد است.

 

معلول، آن نیست که پا ندارد، «معلول» کسی ست که توی مباحث شرعی - همچون بیت المال - می لنگد. ما جنگ کردیم که صدامیان را سر جایشان بنشانیم. جنگ که تمام شد خزیدیم به کنج عزلت و سر جای خود نشستیم و اسیر روزمرّگی و روز مرگی شدیم. عکس شهدا را قاب کردیم بر دیوارهای اتاق هایمان، اما از خود شهدا دور شدیم. ما از جبهه فاصله گرفتیم و جبهه از ما. از جبهه تنها یک چفیه یادگار ماند آن هم روی دوش آقا. چفیه ای که یادگار سادگی و صفا و سجاده خاکی آن مسافران افلاکی بود. چفیه لباس شهرت رزمنده ها در جبهه نبود، تن پوش اخلاص بود. چفیه یک خلعت بهشتی ست. برای برخی اما چفیه همچون وبال گردن است. بعضی می خواهند وقتی از پل پاستور گذشتند هر چه زودتر از بند چفیه رها شوند. چفیه ی دور گردن برخی، بیشتر به شال گردنی می ماند، تا نشان جهاد. چقدر چفیه به بعضی ها نمی آید. ما تنها از چفیه آقاست که بوی جبهه را استشمام می کنیم. چفیه های دوش دیگران، جای جبهه بوی فتنه دارد، بوی فریب، بوی هر چیزی دارد جز خاک جنوب. خاک جنوب بسیار خاک مرغوبی ست. خاک جنوب جای کشت دانه های اخلاص و معرفت و سربرآوردن  غنچه های ایثار و شهادت است. جبهه جای تسامح و تساهل نیست، در جبهه فرصتی برای خواب غفلت به آدم دست نمی دهد. توی جبهه فرماندهان از همه بیدار تر و هشیارتر بودند. اصلا یکی از لوازم فرماندهی، بیداری و به هوش بودن و عدم غفلت است. 

 

و تو انگار کن که برخی چند سال دیرتر از خواب غفلت بیدار شده باشند بعد از فتنه. سال هشتاد و هشت، فرمانده دیروز جبهه های جنوب، خواب بود در جبهه مرکز. سالی که از لال ها هم صدا در می آمد اما از برخی نه. چه بسیارند آدم هایی که این روزها حرف هایشان را برای روزگار فتنه ای که گذشت، پس انداز می کنند و مع الاسف می گویند: «ما روشن ترین مواضع را در همان ایام گرفتیم». اما من این روشنایی مواضع برخی را در ظلمات اغتشاشات ندیدم. من نزدیک به ده سال است که یک بخش زندگی ام توی فضای مجازی ست. آن سال ها که برخی هنوز تفاوت آدرس ایمیل و وبلاگ را نمی دانستند و وبلاگ را وب لاک می خواندند، من توی فضای مجازی زندگی می کردم. من سال هاست که چم و خم کار در اینجا را می دانم. بیشتر از آنکه به عادات گوگل آشنایی داشته باشم، خامنه ای دات آی آر را مثل کف دستم می شناسم. خواندن اخبار یکی از عادات هر روزه من است، کمتر خبرگزاری ست که به آن سر نزنم. قضاوت دنیای واقعی با شما که کف خیابان و در متن جامعه بودید اما در فضای مجازی اذعان می کنم که در ایام اغتشاشات از بسیاری از خواص اثر و خبری نبود، مگر در سایت های ضد انقلابی همچون جرس و کلمه سبز و بالاترین. من برخلاف آن چیزی که امروز از زبان برخی می شنوم، نشانی ندیدم از مواضع روشن آنها در فتنه. آن روزها قحطی تخم کفتر که نبود، پس چرا بعضی اینقدر دیر زبان باز کردند که مجبورند حالا برای آن روزهای خود مستند سازی کنند.

 

برخی  آن سالی که مسئولیت فرماندهی داشتند، در کوی دانشگاه چقدر خوب حال معترضان را گرفتند. دست و باتومشان درد نکند، اما خبری از همان ها در سال هشتاد و هشت نبود. می گویند جای اعلام موضع و حرافی، هر شب خرابی معابر را رفع و خیابان های تهران را آسفالت می کردند. اینها نکند گمان می کنند که اعلام موضع شفاف و حمایت از رهبری در میانه غربت روز عاشورا، یعنی در کوفه بیل زدن و «کار و کار و کار»؟ برخی انگار هنوز نمی دانند که آن روز دست انداز های مسیر انقلاب بیشتر از چاله چوله های آسفالت خیابان انقلاب بود. خیابان انقلاب و فلسطین جنوبی فریاد حمایت می خواست نه آسفالت و قیر! در ایام فتنه ای کاش کف خیابان های تهران کثیف می ماند و هر شب تا صبح آسفالت نمی شد، اما آب و هوای سیاسی برخی اینقدر پر غبار و آلوده نبود. اعلام برائت کار آنچنان سختی نبود، حالا هم سخت نیست. آدم همچون سطل زباله های تهران درست مثل ایام فتنه آتش می گیرد و شعله ور می شود، وقتی تصاویر آدم های خیسِ آب پارک آب و آتش را می بیند. «روحیه انقلابی» و «همت جهادی» سازگاری ندارد با جشن های مبتذل اعیاد شعبان و رمضان شهرداری. این جشن ها محبین خدا و اهلبیت را از خدا و اهلبیت دور می کند. جشن هایی که به گفته مسئولش قرار است طرح آن در دولت جهادی کشوری شود.

 

من یقین دارم اهلبیت برای مدعوین جشن های شعبان شهرداری دعوتنامه نمی فرستند، جشن هایی که جای مداح خواننده دارند و جای مداحی، رقاصی. من به چشم خود دیدم در بین آن همه آدم جشن نیمه شعبان، چقدر جای مولود نیمه شعبان خالی بود. در جشن های بوستان ولایت، من یک غم بی پایانی را در چشمان مست گل نرگس می خواندم. من پلاسیدگی گل نرگس را توی پارک هایی دیدم که روی تابلوهایش نوشته بود، «روی چمن پا نگذارید»، «لطفا با رقص و پایکوبی، حقوق گل نرگس را پایمال نکنید». من دیدم صحنه هایی را که تمام امید گل نرگس در زیر پای دختران بزک کرده ی در حال رقص، لگدمال شد. ظهور خیلی نزدیک بود، اما حیف... کسی چه می داند، شاید انجام بعضی کارها با بهانه امام زمان در این سال ها، مهدی موعود را از آمدن منصرف کرد. من همان موقعی که این صحنه ها را که دیدم، دریافتم که منظور شهردار تهران از جمله «شهرداری در این مدت از نهادی خدماتی به نهادی فرهنگی تبدیل شده است» چیست. مشکل بعضی ها این است که «فرهنگ» را از ریشه لغوی «فرنگ» استخراج می کنند و آن را بر طبق دستور زبان انگلیسی تلفظ می کنند. آنوقت تعبیرشان از فرهنگ، فرنگی و غربی می شود.

 

من همین حالا نگاهی به امتداد بزرگراه امام علی تهران در گوگل ارث انداختم. خیلی دلم می خواست ببینم این بزرگراه به کجا منتهی می شود. دیدم بزرگراه امام علی چندین پل دارد که یکی از آن ها به پاستور می رفت. بزرگراه امام علی از نزدیکی های بیت سید علی نمی گذشت، بزرگراه امام علی تهران به حرم علی در نجف و خانه علی در مدینه هم ختم نشد حتی، منتهی شد به یک عمارتی در شهری در عراق که دارالاماره می نامندش. من که نمی گویم، گوگل ارث این را نشان می داد. تقصیر من دیگر چیست، بروید یقه گوگل را بچسبید که آدرس غلط می دهد به ما. بزرگراه امام علی دردی از آلودگی های معنوی تهران را دوا نمی کند. وضع تهران خراب تر از این حرف هاست. آبادی تهران در گرو ساختن پل و بزرگراه و تونل و دوربرگردان نیست. ساخت بزرگراه امام علی در تهران، پاک کردن صورت مسئله معضلات شهری ست. نیاز مبرم تهران قبل و بیش از پروژه عمرانی، توجه به مبحث فرهنگ است. بعد از گذشت این همه سال مدیران شهری تهران هنوز به درستی درنیافتند ضرورت فرهنگی را در عرصه مدیریت صحیح شهری.

 

رنجی که تهران در این سال ها می کشد، از نداشتن بزرگراه امام علی و بزرگراه طبقاتی و تونل و دوربرگردان نیست، مشکل تهران ضعف فرهنگی در عرصه های مختلف شهری و شهرداری و شهروندی است. از فرهنگ صحیح آپارتمان نشینی گرفته تا فرهنگ استفاده  از امکانات و بهره مندی از خدمات. در تهران بیش از آنکه باید پل و بزرگراه و تونل ساخته می شد، باید فرهنگ سازی در زمینه استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی صورت می گرفت. این تفاوت مدیریت تکنوکراتیک و فرماندهی جهادی ست. و چه تفاوت آشکاری ست میان داشتن «باور جهادی در میدان فرماندهی» با اتخاذ «روش های تکنوکراتیک در عرصه مدیریت». امروز با قوطی های رنگ فریب، سفال مدیریت تکنوکراسی را به رنگ و لعاب «مدیریت جهادی» در می آورند. «همت جهادی» و «مدیریت جهادی» دروغ بزرگی ست که امروز با تلاش پروپاگاندای رسانه ای وابسته به یک نهاد غیر دولتی نهادینه می شود در ذهن مردم. «دولت جهادی» یعنی همان «سازندگی» با رنگ و لعابی دلپذیر تر! همت جهادی یعنی ساختن دوربرگردان های فراوان برای برگشتن به بزرگراه سازندگی. «مدیریت جهادی» یعنی ساختن پل طبقاتی برای رفع فاصله طبقاتی دهک های پایین و بالا. دولت جهادی یعنی ساخت و راه اندازی دریاچه مصنوعی رفاه طلبی . اشتباه نکنید، نه معنای جهاد این و نه مدیریت جهادی این چنین است. 

 

باور کنید من مغرض نیستم، پیشرفت و توسعه کشور، آرزوی همه ماست. هیچکس نیست که از توسعه و پیشرفت کشورش بدش بیاید. اما «دریاچه چیتگر» دهن‌کجی به حلبی آبادهای حاشیه تهران است. رودخانه کن نیست که آب این دریاچه را تأمین می کند، آب دریاچه چیتگر اشک آن مادر دست فروشیست که مأموران شهرداری سر یکی از ایستگاه های مترو بساط بیسکوییت و کیکش را به هم زدند و برای تقلایش، تره هم خرد نکردند. چیتگر در بهار و تابستان محل جت اسکی کسانی ست که در زمستان، توی پیست توچال و دیزین، روی برف اسکی می کنند. چیتگر محل خوشگذرانی مرفهان بی درد است، نه التیام بخش دردمندان بی رفاه. چیتگر بیشتر به درد شمال نشینان می خورد تا جنوب. حتی همین عمق کم دریاچه چیتگر از سقف استطاعت مالی اهالی خزانه هم بیشتر است. ساکنین خزانه، مردمان جنوب، همان مردمی که برای گذران زندگی شان اگر ضامن نداشته باشند به راحتی منفجر می شوند. مردم جنوب تهران شنا بلد نیستند و یقیناً غرق می شوند در این دریای متلاطم. پیشرفت در سایه عدالت است که بوجود می آید. پیشرفتی که مدنظر و حاصل تلاش تکنوکرات هاست، پیشرفت الاکلنگی ست، وقتی یک سمت الاکلنگ صعود می کند و بالا می رود، سوی دیگر پایین می آید و به زمین گرم می خورد. پیشرفت منهای عدالت یعنی همان افزایش اختلاف دهک ها. اولویت پیشرفت بر عدالت، یعنی رفتن از بزرگراه طبقاتی صدر به بزرگراه طبقاتی فقر!

 

توی تمام جملات این متن، با احتساب همین جمله 27 بار «من» گفتم. این ها را گفتم که بدانید چقدر منیت برخی بدبوست که آدم با شنیدن این من من کردن ها، بیش از آنکه پی به توان مدیریت این افراد ببرد، متوجه منیت بی حد و حصرشان می شود و گویی با شنیدنش غسل طهارت بر آدم واجب می شود.

نظرات  (۴۰)

۱۰ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۲۱

خانم معلم می گوید:

همت جهادی یعنی ساختن دوربرگردان برای برگشتن به بزرگراه سازندگی.

از مصاحبه ی امروزش و آن کتاب هزار صفحه ای اش می شد حدس زد سالها برای رسیدن به این روز لحظه شماری کرده است ... کاملا با برنامه بود . مدتها روانشناسی جامعه را با مشاورانش بررسی کرده و آمده است که پیروز میدان باشد . اما زهی خیال باطل . مردم ایران همیشه نشان داده اند قابل پیش بینی نیستند . مردم ما گرچه در تحریم اقتصادی به سر میبرند ولی شعورشان تحریف نشده است .
انشا الله که منجی مان خواهد امد و این امانت را از دستان رهبرم خواهند گرفت .
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۳۸

حسین می گوید:

سلام
من خداییش میدونم دکتر رضایی حق نیست
اخلاص در اعمال دکتر جلیلی پیداست،انجام وظیفه شرعی و نه قدرت طلبی نه به حرف بلکه به عمل در ایشون پیداست

لطفا هم شما و هم هر جا دیدید منطقی، بحث رو بذارید بین این دو نفر که مردم راه رو اشتباه نرن.
خدا پشت و پناهتون
حضرت مهدی یارتون
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۲:۱۷

مصطفی گرجی می گوید:

ما فریب تکنوکرات ها را نخواهیم خورد
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۲:۱۹

خوشی ها می گوید:

چند روز پیش یکی از خبرگذاری ها منتشر کرد که یکی از فرماندهان جنگ که الان نماینده مجلس است، با موتور فردی تصادف کرده و با کروکی کشیدن وی محکوم شده و درداد گاه حاضر شده تا دادرسی شود . و یکی از اشخاص وی را در دادگاه می شناسد، در صورتیکه سمت و جایگاه خود را معرفی نکرده بود و آن فرد وی را معرفی می کنند. انگار روحیه بسیجی جبهه ای بعضی بچه ها هنوز رنگ و لعاب جدید نگرفته است و هنوز همان خاک و همان بوی جبهه را می دهد و از اعتبار خویش در جهت تبرئه خود استفاد نمی کنند . کم اند ار این افراد، و ما امروز میبینیم که خیلی ها شماره من هاشان، شده فوق کهکشان. خیلی من هاشان را خرج این میکنند که به جایگاهی برسند که، به پایان بزرگراه امام علی ع ختم می شود. یادم هست، سال 84، مردی از مغازه خود بیرون آمد و اعلام شکایت کرد از این کاندیدا که به حریم وی تعرض کرده و روی حریم وی برچسب و پلاکارد چسبانده اند و یادم هست که آن مرد مغازه دار گفت : مگر او کیست که این همه تبلیغ می کند. شناخته نبودن او باعث شد که پیروز میدان نباشد، ولی امروز خیلی ها او را می شناسند. انگار شهرداری ، وسیله شناساندن افراد شده. هر کس می خواهد شناخته شود، تا اتمام دوره حاضر صبر می کند و در شهرداری، خود را ثابت می کند، حال با هرچه که شده. چه بیت المال باشد و چه ....
علی ایهاالحال، این نیز بگذرد...
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۰۳

mahdi می گوید:

سلام خوبی دادا خیلی کم پیدا شدین توی یاهو نمیائین فیض خدمت رسیدن نمی شد انشالله موفق باشین

و اما در مورد اندیشه ها جناب قالیباف همین بس که فرمودن عدالت بدون پیشرقت توزیع فقر است که مقام معظم رهبری اعلنا در لینک زیر می فرمایند . آنهایى که مى‌گویند عدالت توزیع فقر است، مغزا و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3304

چیزی که الان حکومت اسلامی و انقلاب ما به ان نیاز دارد تغییر ساختار غربی به ساختار اسلامی یا همان پی ریزی تمدن اسلامی که بعید میدونم از عهده اقای قالیباف بر بیایید یا اینکه تمدن سازی اسلامی جایی در تفکرات ایشون داتشه باشه
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۰

رفیق می گوید:

گاهی فرد من من می کند زیراکه فکر می کند خیلی خیلی ها که باید کارهایش را می دیدند ندیدند
فکر می کند انقدر که زحمت می کشد اجر و قرب نداشته
اینقدر نادیده گرفته شده که اگر نگوید این بار هم دیده نمی شود
همیشه این من من کردن ها از بوی لجن و تعفن بلند نمی شود ...درست یا غلطش را نمی دانم اما گاهی فکر می کنم رفتار سیستماتیک ما طوریست که منجر به پدیده های من من می شود حتی در انانکه روزی سردار بودند و حالا خلبان و دکتر شدند
جلوی تلویزیون نشسته بودم و مجری و طراح این دریاچه مصنوعی برای افتتاحش سخن می راند و می گفت : در جهت منویات رهبری و برای رضای خدا و صاحب الامر چنین پروزه ای طراحی و اجرا گشت اولش خنده ام گرفت و هرچند تهش گریه دار بود .....
و داستان ماشین های الگانس 110 و اندیشه ی اروپایی داستان تازه ای نیست
اما ......
ترسم از این چمن نبری استین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی ....!
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۸:۵۵

رفیق می گوید:

راستی اقای صفار هرندی را هم یکی مجاب کند ....
ایشان دقیقا و شفافا از سردار خلبان دکتر رفع شبه و اتهام نموده اند شما که اهل رسانه اید بهتر می دانید احیانا ....!
۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۱۹

خانم معلم می گوید:

سلام

اینو بخونین

برنامه اقتصادی دکتر جلیلی

http://dl2.drjalily.com/wp-content/uploads/2013/05/barname-eghtesadi-dolat-111.pdf
۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۰۸

روشنگری می گوید:

سلام
آقا تو رو خدا به من کمک کنید .
چرا عادل و ولایتی را انتخاب نکنیم و جلیلی را انتخاب کنیم . من خودم با جلیلی هستم ولی افرادی را می شناسم که خیلی متدین هستند ولی با ولایتی یا عادل هستند . خواهشن به من بگوئید دلایل منطقی رد عادل و ولایتی چیست ؟
من واقعن می خوام برای دکتر جلیلی تبلیغ کنم ولی دلیل منطقی برای رد دقبای اصولگرایش ندارم . البته برای قالیباف حقا خوب توضیح دادید
۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۰۹

میثم می گوید:

سلام
نظر شما در وب قرار گرفت
همچنین از اینکه با درج پیامتون منو با یه همچین سایت پر باری آشنا کردید ممنونم
شمارو با افتخار لینک کردم
به امید پیروزی جبهه مقاومت و شخص جلیلی در انتخابات آینده
۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۱۴

سیدامیرولایی می گوید:

سلام برادر بزرگوار، کلا در مطالبتان حق مطلب را ادا می کنید، حرف دل را می زنید.. با اجازه قسمتی از مطلبتان را در وبلاگ منعکس کردم، بد جور به دلم نشست.. برقرار باشید
۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۸

روشنگری می گوید:

ببخشید چرا به سوال من پاسخ ندادید .
اگر خودتان پاسخ نمی دهید حداقل جایی رو معرفی کنید که منو راهنمایی کنه. خواهشن به من کمک کنید . اگر می خواید واقعا حرف آقا برای انتخاب اصلح اتفاق بیفته به من کمک کنید .
۱۳ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۵۹

مانا می گوید:

مثل همیشه حرف دل های سوخته رو زدید !
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۸

سپیده می گوید:

در تعـــرفه جــــز نام جلیلـــی ننویسید
امضای شهیدان خدا پای جلیلی است.

به امید پیروزی اش صلوات
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۸

فاطمه ... می گوید:

" رفتار داوطلبان در ریخت‌وپاش و خرج و تبلیغاتِ زیاد از اندازه‌ى لازم میتواند ماها و آحاد مردم را نسبت به آنچه که بعداً پیش خواهد آمد، آگاه و هشیار و بیدار کند. آن کسى که یا از بیت‌المال هزینه میکند، یا از پول مشتبه به حرامِ بعضى‌ها استفاده میکند، نمیتواند اطمینان مردم را جلب کند؛ به این چیزها خیلى باید توجه کرد.

در تبلیغات انتخاباتى، در شعارهاى انتخاباتى، آنچه که اهمیت دارد، این است که مواضع عزت‌آفرین و صحیح و عاقلانه و حکیمانه‌ى انقلاب و نظام تثبیت شود. مبادا در شعارهایمان، ما به زید و عمرو در خارج از این مرزها یا آدمهائى در داخل مرزها، چراغ سبز نشان دهیم ! "
( بیانات در دانشگاه امام حسین علیه‌السلام 1392/3/6)
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۳۷

پرویز می گوید:

سلام علیکم
رهبرمعظم انقلاب :معیار اصلی در انتخاب رییس جمهور این است که کسانی باشندکه همتشان بر حفظ عزت و حرکت کشور در جهت انقلاب باشد.
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۰

مصطفی روحی می گوید:

سلام
مطلب فوق را خود حضرت آقای سید برایم با صدای دلنشینش خواند ولی در مقابلش نگفتم که :
بسیار عالی بود !
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۰۱

سجاد بحرینی می گوید:

سلام
من جای قالیباف بودم تخم کفتر میخوردم تا این زبونم واشه بتونم حرف حق رو بزنم
راستشو بگو سید یه مدت کفتر باز بودیا نه؟
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۵

عطر یار می گوید:

سلام
دوستانی که این فایل پی دی اف رو تا به حال مطالعه نکردن پیشنهاد می کنم که مطالعه کنند

http://motalebe.ir/index.php?action=show_news&news_id=6858
۱۴ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۲

سمیع می گوید:

مطالبتان بسیار زیبا و جالب بود واز حسن نظ شما تشکر میکنم.در ادامه خاطره از امام به نظرم میرسد:
خاطره از امام

ین آقا پدر شما هستند؟
یکبار یکی از مسئولان مملکتی ، در حالی که پدر مسنشان هم با او بود، برای انجام کارهای جاری به خدمت حضرت امام رسیدند. پس از این که از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت:« می خواستم به حضور حضرت امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم. پس از تشرف، پدرم را به حضرت امام معرفی کردم. حضرت امام نگاهی کردند و فرمودند: « این آقا پدر شما هستند؟(پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟!»
۱۵ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۷

فاطمه می گوید:

متنتون جالب بود ولی کاش اینقد تند نمی بود و عادلانه تر می نوشتید
من طرفدار قالیباف نیستم ولی در فرمایشات حضرت آقا شنیدم که انتقادات این شکلی درست نیست و نباید یکطرفه قضاوت کرد ایشون شهردار بدی نبود و نباید ارزش کارشون رو مثل بزرگراه امام علی اینقد پایین میووردید.
یا علی
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۱۷

مخلص می گوید:

بسیار زیبا و جالب بود
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۴۵

زهرا می گوید:

بسیایر عالی ولی خیلی طولانی بود کوتاهتر بنویسید پیشنهاد میدم وقتی متنی رو مینویسید خودتون در با خوندن مجدد خلاصش کنید چون بیشتر خونده میشن متنای کوتاه
من لینک این متن رو تو وبم میذارم
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۴۹

زهرا می گوید:

در ضمن لینکهای بالای وبتون پاسخ به سئوالاتی درباره جلیلی مطلبی براش وجود نداره چک کنید
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۱۰

شاهد 12 می گوید:

تخریب چشماتون رو بسته
واقعا براتون متأسفم
عظمت بزرگراه امام علی رو نمی تونید ببینید
اینکه به به راحتی بدور از ترافیک کمتر از 10 دقیقه می شه مسیر 1 ساعته رو طی کرد
شما باید پاسخگو باشید این قدر بی انصاف هستید
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۷

علیرضا می گوید:

سلام
عنوانت خیلی جالب و با معنی است ! مثل همان دست چدنی زیر دستکش مخملی می ماند...!!!
بروزم ! با عنوان :
چند سوال ساده از دکتر قالیباف و دکتر ولایتی ؟؟؟؟
http://farhangeparvaz.blog.ir/1392/03/15/soal312312
فرهنگ پرواز
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۰

دانشجویان حامی دکتر جلیلی در قم می گوید:

با سلام و عرض خدا قوت...
bargebarandeh.blogfa.com
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۴

م.شریفی می گوید:

می‌دانی. اصلا یک جورهایی آدم نمی‌تواند به قالی‌باف دل‌خوش کند. به سال‌های بعدش. به ریخت‌وپاشش.
اصلا همین‌که هی می‌بینی دورخیز کرده برای رای آوردن، برای قدرت... نمی‌خواهم خدای‌نکرده به این مرد زحمت‌کش و پردغدغه تهمتی زده باشم که دنبال منافع شخصی است، اما حرصش را برای رای آوردن (حتی اگر به قصد خدمت باشد) دوست ندارم. اصلا دل‌نشین نیست. اصلا قابل اعتماد نیست
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۱

زهرا می گوید:

سلام سالروز انتصاب رهبر عزیزمون رو تبریک میگم این شعر استاد شهریار رو یکی از دوستان برام گذاشت گفتم همه دوست دارن امام سید علی بخونن لذت ببرن[قلب]
وصف قنوت نماز امام خامنه ای
استاد شهریار را با رهبر معظم انقلاب آیت‌الله سید‌علی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت ایران- هم الفتی دیرینه بود. در وصف قنوت نماز وی می‌گوید:
در رکوع و سجــودِ خامنـــه‌ای
من هم از دور ســرنگون دلـــم
خاصه وقتِ قنـوت او کز غیب
دست‌ها می‌شــود ستــون دلــم
او به یک دست و من هزاران دست
بــا وی افشانــم از بطــون دلـم
عرشیان می‌کشند صف به نمـــاز
از درون دل و بــــرون دلــــم
من برونی نیم، خـــدا دانــــد
کاین صـلا خیزد از درون دلم
و یا شهریار سلک سخن در سال آخر عمرش در قصیده‌ای دیگر با عنوان شهید زنده که با بیت زیر آغاز می‌شود.
جهاد عشق نو پیروزی است پایانش
که سایه‌پرور سیمرغ پــور دستانش
ضمن وصف مقام شهدا در ابیات پایانی می‌گوید:
نظــر بـه چشــم یتیمـان نمی‌کند طاغوت
ببین چه می‌کند این سیل اشک و طغیانش
گــو شهریار همه ناتوان مبین خــود را
که نــاتوانی مــا هــم خداست تاوانـش
شهید زنده‌ی ما خود رئیس‌جمهوری است
که دست داده به قرآن که جان به قربان
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۰

علیرضا می گوید:

الا ای هماورد اشرافیت
پیام آور پاکی و عافیت
قدم می زنی روی اعصابشان
بگو باز "فرصت" بگوی "ظرفیت"!
۱۶ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۱۱

فاطمه می گوید:

سلام ... اول اینکه دلتون آباد
اما در کلیت چیزی شبیه درد دل ماست ولی نه در جزئی از جزئیات... و بسیار زیبا به تقریر در آمده
حضرت اقا هم از ایشان و هم از هم تای نظامی شان در این عرصه خواستند بمانند اما آنجا که لازمشان داشتند نماند...
۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۲۳

بسم هو می گوید:

علیرضا نوری زاده(عضو اپوریسیون و منافقین):همه باید تلاش بکنند تا جلیلی رأی نیاورد، او برای ما فاجعه است.هر کسی جز او مهم نیست، مهم اینست او رأی نیاورد.
۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۰۰

هما یوسفی می گوید:

سلام
یکی بره با ایشون صحبت کنه
www.einlam.ir
یا علی مددی
۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۲

گمنام می گوید:

به نام خواجه خطاپوش
سلام
با انصاف بودن چقدر سخته
نه ؟
یاحق
۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۳۴

بنیان مرصوص می گوید:

سلام
عبادات قبول حق
عیدتان مبارک
به روزیم با پستی سنگین!!!
حتما تشریف بیارید منتظریم
۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۸

معبر سایبری خادم الشهدا می گوید:

سلام
خوبید ایشالله؟
معبر سایبری خادم الشهدا با مطالب زیر بروز شد:
1-مردای باغیرت بخونید؟!!!!
2-مراقب «حنجره های بی تقوا» باشید
3-هر کس در انتخابات شرکت نکند جهنم رفتنش قطعی است.....
4-حالم از این چادری ها به هم می خوره !!!
5-شما هر قدر زلیخا باشید، من یوسفم!!!...
6-بله هر کسی که رهبر بخواهد رای می آورد!
7-نامه یک جانباز قطع نخاع شیمیایی به علی مطهری
برنامه های فرهنگی و اجتماعی دکتر جلیلی، حمایت دکتر جلیلی از هیئات و اشاره به حاج محمود کریمی
8-وقتی جلیلی از لطمات تیر و ترکش بهره می برد مطهری از نعمات آقازادگی اش!
9-آرزوی مردم ایران در لحظه افطار !؟+تصاویر
منتظر حضور و نظر گرمت هستم.
شرمنده اینروزها چون خیلی درگیر هستم نمیتونم زیاد تو وبت وقت بذارم.
ایشالله سر فرصت از خجالت در میام و خودم بدون دعوتت میام(آخه صاحب خونه که دعوت نمی خواد!!)

ایشالله شهید شی

یاعلی
۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۰

خسرو زارعی می گوید:

حضرت امیر (ع)
دو چیز است که ثواب ان دو را نتوان سنجید یکی گذشت از گناه و دیگری عدل و داد.

[گل]به روزم منتظر نظرات شما عزیز هستم.[گل]
مثل همیشه زیبا نوشتید ولی کاش کمی با احترام بیستر بود(مخصوصا جمله آخر پی نوشت
۱۹ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۷

aliok می گوید:

سلام داداش . انصافا حقه وقتی حتی کاندیدای خودتون میگه نگید تکنوکرات باز بگید. وقتی پناهیان میگه تخریب قالیباف حرامه باز بگید. شما کاسه داغ تر از آش شدید ها. تخریب قالیباف خلاف سخن رهبریه . انگ تکنو کرات بهش چسبوندن کار درستی نیست. بترسید از فردای قیامت
۲۲ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۸

محمدرضا می گوید:

سلام

ماشاالله به وبلاگت

خدا عزتت بده

به منم سر بزن

پاسخ دل‌باخته :


سلام و رحمة الله

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی