روزهای هتک و روزهای بیحرمتی همیشه روزهای سخت و جانکاهیست. روزهایی که خبرها یک به یک مثل پتک بر سر آدمی فرود میآید و بیاختیار کاسه صبر آدمی را سرریز میکند. حالا دوباره روزهای سخت صبوری فرا رسید و برای چندمین بار جسارت هتاکی و بیادبی از سرزمینی سربرآورد که نامش را نهادهاند غرب متمدن و مهد آزادی! آنجا که تصورش - برای عدهای - با تصدیق دموکراسی عجیین است! اما وقتی همانان نه تنها اقدام هتاکان را محکوم نکرده، بل همهجانبه از توهین به پیامبر دین الهی حمایت میکنند، براستی کجا صاحب دانش و معرفت اند و کجاست آزادی در قاموس این شوالیههای تاریکی!
ببین اوج انحطاط تمدن غربی را. جماعتی امروز هر لحظه چشم بند میزنند تا نور شرقیات چشمان غربیشان را نگیرد؛ درست مثل بتپرستانی که در مکه پنبه در گوش میکردند تا قرأئت ناب تو از حقیقت را از راه گوش، نوش نکنند. حاضرند کور و کر باشند و چون عمرو بن هشام بیسر شوند، اما حقیقت تو را به قدر ثانیهای نیز درک نکنند. کجا هستند آنها که برای فراگرفتن حقوق - به زبان اصلی - مسافر پنتئون سوربن شدند؟ سرزمینی که به احترام پایبند نیست، مدارکش هم اعتبار نخواهد داشت. وقتی مهد تمدن و دموکراسی، گهوارهای برای رشد فزاینده شوالیههای هتاک است؛ وقتی مهد متعفن آزادی، بستری برای نشر بیحرمتی شده، غرب دیگر از کدام حقوق انسانی دم میزند؟ اینقدر ظاهربین نباشیم و فریب زرق وبرق را نخوریم. اینان با مظاهری متمدنانه اما باطنی بدوی دارند!
جاهلیت که فقط محدود به جزیرة العرب نبود؛ امروز روزگار جاهلیت مدرن است، دوباره بادیهنشینان غربیترین نقطه بیابان تمدن، کودکانه رسالت گل محمدی را به تمسخر گرفتهاند، همان بیخردهایی که این روزها بوالهوسانه از ابولهب خط مشی میگیرند! بعد از هزار و چهارصد سال، منادیان تمدن هنوز در مکتب ابوجهل تلمذ میکنند! بینزاکتهایی که در کلاس ادبیات، معلم بیادبیشان ابولعب است. اما دریغا که معلمیشغل انبیاست، آری، یعنی شغل شماست رسول محبت و پیغمبر رحمت. محمدا! بیا و هدایت را از سر بگیر. یهودیان بنیقریظه هنوز تسلیم تعلیمات شما نشده اند.
زنده به گور کردن که تنها در حجاز جاهلی رواج نداشت، امروز برجپرستان فرنچ، جای بتپرستان قریش میخواهند حقانیت یک و نیم میلیارد مسلمان را با کاریکاتور زنده به گور کنند. چه حکایت مضحکی! واقعا خنده دار نیست؟ باور کن بزرگترین ابر آسمان هم نمیتواند مانع تابش خورشید - ولو برای چند ساعت - شود، اینها که قامتشان از یک قبر معمولی در قعر زمین هم کوتاهتر است دیگر چرا بیهوده جهد میکنند؟
امروز به نام آزادی بیان دارند بر طبل جنگ میکوبند. ببین «هرقل» سپاه روم را دوباره برای پذیرفتن شکستی دیگر به خط کرده است. اینها وقتی میبینند نور تو ظلمتشان را به هم زده، میخواهند آتش جنگهای صلیبی را دوباره روشن کنند. زهی خیال باطل! بسی کور خواندهاند. اصلا چه غم اگر یک جماعت کور از بیم انتشار نور به دریوزگی افتاده باشند این روزها؟ خورشید سالیان درازیست که بی هیچ رسانه و روزنامهای بر اقصینقاط جهان میتابد. این خاکپاشیها تف سر بالاییست که بیتردید به صورت خودشان برمیگردد!
باور کنند یا نکنند، چه بخواهند و چه نخواهند، امروز پژواک صوت رحمانی او حتی به گوش ساکنان قعر درهها رسیده و آوازه قرآنش با بهترین تجوید در فراز تپههای عالم پیچیده. دیگر نمیتوان با لجنپراکنیهای مستمر مانع پخش شدن عطر ناب محمدی در جهان شد. دشتهای سرتاسر عالم منتظر قدوم بهشتی آخرین پرتو وجود منور اوست. شعاع تابش او، عالم را روشن و نورانیتر میکند هر لحظه. اگرچه کافران خوش نداشته باشند.
و تو ای نور عالمگیر! ما همه آمادهایم. بیا که غزوه دیگری در راه است. ای واضع عدالت، و ای ناشر کرامت، بیا و صبح کاذب را به سرآغاز وصل صادق بدل کن. بیا و تشعشع نور ازلی را در شمارگان بی شمار ابدی منتشر کن. دیگر نوبتی هم که باشد نوبت آقایی مظلومان است. بیا تا به اصل خود برگردیم. بگذار سفیهان تحصیلکرده غرب همچنان در دفترهای بیخط آزادی بیان، کودکانه مشغول کشیدن نقاشی باشند. نقاشی کشیدن با آنها و نقشه کشیدن با ما! موقع تقسیم ارث و میراث میان وارثین است. وقتش رسیده مستضعفین زمین را پس بگیرند از مستکبرین. ای شمشیر نور، بیا که این بار جهان را مثل مکه – بدون خونریزی - فتح کنیم.
میشنوی؟ این صدای تکبیر جانانه حیدر کرار است. ما دیگر خواب غفلتمان پریده و همچنان بیداریم. یا «میم حاء میم دال». تا «صبح» وقت زیادی نمانده. عطر مستیآوری پیچیده در عالم. میبینی؟ حیاطخلوت دیروز اسلام که یک گل یاس در عصر حیات داس داشت، پر از بوتههای بیشمار احساس و اشتیاق است. پس سلام بر یاس و سلام بر آل یاسین. دیگر وقت شکفتن گلهای ناز نرگس رسیده. صبح نزدیک است! باور میکنی؟!
نظرات تأیید شده: (۲۵)
واکنشها :
نظرات تأیید شده: (۲۵) واکنشها :
رز می گوید:
درود بر قلمتان.
چه خوب فرمودند جناب مفیدی کیا:
از آزادی بیان غربی متنفرم !
فتــــــــــوای امــــــام اگر نمی ماند زمین
این نطفه شــــــوم هم نمی گشت جنین
این حاصل رشد هرز سلمان رشدی ست
بایــد ســـر وقـت بــــــــــاغ را کرد وجین !
پاسخ دلباخته :
سلام علیکم