دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


روشن باش، تا آتش دشمن را خاموش کنی!


| ارسال در «دل‌نوشت» توسط دل‌باخته .. ، در ساعت ۱۵:۴۰ روز يكشنبه ۱۸ مهر ۹۵ |


علی اکبر جوان مومن ولایت‌مداری بود که تمام ویژگی‌های مورد نظر ولی زمان را در خود جمع کرده بود. وجودش از صبر و سخاوت و کرامت و تقوا و حلم و بصیرت و علم و شجاعت لبریز بود. او هر کجا که بود، با رفتارش گره از ابروان ولی می‌گشایید. علی اکبر نمونه بارز یک جوان ولایی بود. جوان مومن ولایی یعنی آنکه هر جا که اسلام به او نیاز داشت، وارد عرصه شود و نگذارد فرمایش مولایش روی زمین بماند. و او اینچنین در روز پیکار گره از ابروان ولی می‌گشایید. 


علی اکبر شبیه‌ترین مردم به پیامبر اعظم بود، اما امت رسول در روز عاشورا بی تفاوت به این شباهت آشکار و بی توجه به آن نسبت نزدیک، از روی حقد و کینه کشتند او را به بلای عظیم. کینه‌های کوفیان از جوان ولایتمداری که چون حیدر کرار عرصه را برای مستکبرین تنگ کرده بود، شمشیرهایی شد که ناجوانمردانه بر تنش نشست. چرا که پیش از آن، علی اکبر امان لشگر کر و کور کفر را بریده بود. جوان مومن ولایی، همان علی اکبری‌ست که نگذاشت، امر ولی روی زمین بماند. علی اکبر، هر کجا که به او نیاز بود، حی و حاضر بود. خیبرگشایی اگر بود، علی بود. مأموریت آبرسانی اگر بود، علی بود. گره گشایی اگر بود، علی بود.
 

آری، بهترین راه مبارزه با یزیدیان، همین است، باید علی‌وار پای رکاب حضرت ولی ماند و جنگید. در طول هشت سال جنگ سخت تحمیلی هم، این علی‌اکبرهای حسینی بودند که به میدان نبرد رفتند تا با دفاع مقدسشان گره از پیشانی امام خود باز کنند. جنگ آمد تا علی‌اکبرهای امت، طلایه‌دار این قافله عاشورایی شوند. آنها رفتند تا غم از دل ولی بربایند و با سماجت عاشقانه خود لبخند را به لب‌های مبارک او بازگردانند. جنگ هشت ساله آنقدر سرباز علی‌اکبر سیرت داشت، که دشمن یزیدی آن روزها نتوانست امام‌ جامعه را در گودال تنهایی محاصره کند! بعد از پایان آن هشت سال نبرد، جنگ تمام شد اما باز مبارزه باقی بود. تنها ترفند دشمن و عرصه مبارزه با او تغییر کرد. میدان دانشگاه، عرصه علم، کف جامعه، وادی اقتصاد، صحنه سیاست، اتاق فکر و آزمایشگاه فناوری‌های نوین، جملگی صحنه نبرد علی‌اکبرها با ایادی مستکبرها بود. 
 

امروز برای ما فرصت چندانی باقی نیست. باید عرصه نبرد را بی‌معطلی بشناسیم تا شبیخون نخوریم. باید حربه حمله دشمن را تحلیل کنیم تا بتوانیم صف‌های به هم پیوسته آنان را تجزیه کنیم و اجزای آن را از بین ببریم! اینجا سیاهی‌لشگر به کار ولی امر نمی‌آید. باید با دستی پر راهی عرصه جهاد شویم تا مخلصانه هر آنچه که در چنته داریم را برای حمایت از ولایت رو کنیم. میدان مبارزه تمام‌عیار، جنگجوی علی‌اکبری می‌طلبد، نه سرباز صفر. فردا که زخم‌های کاری و کینه‌های کوفیانه استکبار سر وا کرد، باید همچون مصطفی احمدی‌روشن‌ها در هر دقیقه و هر ثانیه و هر لحظه، آماده پذیرش بمب‌های ساعتی یزیدیان باشی! بمب‌هایی پلیدی که امروز همان نقش شمشیرهای یزیدی دیروز را - برای اربا اربا کردن - برعهده دارند!
 

پس بیا چون علی‌اکبران حسینی، روشن باشیم تا یک به یک آتش فتنه‎های دشمن را خاموش کنیم! باید روشن باشیم تا دشمن از میدان‌داری‌مان عصبانی شود. باید همچو مصطفی - که مقتدایش علی‌اکبر بود - روشن باشیم تا دشمن برای از میان برداشتن‌مان ساعت‌ها و روزها وقت خود را صرف کند تا برایمان نقشه‌ها بکشد. بیا آنقدر روشن باشیم که فوت بیهوده دشمن برای خاموش کردن ما، سوسوی هزاران مشعل را شعله‌ور کند! همچون اکبر حسین، باید برای ولی، علی باشیم! 
 

قبل از آنکه زلف پریشان آه ِولی، به سینه چاه گره بخورد، امر ولایت را بدل به عمل کنیم. نگذار فرمایش ولی، تبدیل به خواهش شود! عملیات، چند مدتی می‌شود که آغاز شده، نگاه کن، عرصه نبرد بی‌پرده پیش رویمان عیان است. تا دیر نشده همت کن و پیشانی‌بند جنگ را بر سر ببند و راه بیفت!

 

نظرات  (۱۲)

۰۸ آبان ۹۳ ، ۲۲:۴۷

رز می گوید:

أللهم إنی أسئلک أن تصلی علی محمّد نبیّ رحمتک وکلمة نورک و أن تملأ...دینی نور البصائر من عندک....حتی ألقاک وقد وفیتُ بعهدک و میثاقک ،فتُغشینی رحمتک...

پاسخ دل‌باخته :


آمین رب العالمین
۰۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۰۰

فرکانس می گوید:

سلام و رحمت خدا بر شما...

بسیار خوب و زیبا فرمودید....یادم میاد که چند سال پیش حاج حسین یکتا میگفت : گفتمان حق علیه باطل شروع شده...دیگه نباید نشست...

راستی مومن...انتظار داشتیم با این ادبیات و ذهن خلاقتان نوشته ای در تطبیق روز نوجوان و شهادت شهید فهمیده و ارتباطش با حضرت قاسم سلام الله مطلبی داشته باشید...


پاسخ دل‌باخته :


سلام و رضوان خدا بر شما
سپاس از حسن توجهتان
حقیقتا فرصت نمی کنم و الا بی میل نبودم که در این رابطه متنی بنویسم، 
هرچند در شب پنجم و ششم گریزی به این موضوع و این شهید بزرگوار زدم.
دعامان کنید توفیقمان دهند.
۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۰:۴۴

00.00 می گوید:

فمن تبعنی فانه منی!

پاسخ دل‌باخته :


ان شاءلله
۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۵:۰۲

میری می گوید:

سلام
شما اینقد مطلب نوشتید و مثل همیشه آنقدر زیبا که من نمیدونم چی بگم

مشکن چنین غرور مرا پیش حرمله
پا را مکش زمین که تماشات میکنند

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
متشکر و ممنون از حسن توجه شما
در پناه خدا باشید و بمانید
۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۶:۲۴

ماهے !! می گوید:

احسنت...

پاسخ دل‌باخته :


سپاس
۱۱ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۴

حمیوث می گوید:

چه قدر مخاطبین اینجا موافقند الحمدالله. چه مردمان هم فکری!
چرا این قدر زندگی را سخت می کنید. هی بجنگ و هوشیار باش و سپر به دست و گوش به فرمان و ... . این حس و حال-با چنین غلظت بالایی- را کجای زندگی شلوغ پراز دغدغه یمان جا بدهیم؟

پاسخ دل‌باخته :


این ها مصائب عاشورایی زندگی کردن است
و الا در سبک زندگی غفلتبار کوفیانه که این مسائل محلی اعراب ندارد.
۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۷

منشاد می گوید:

متأسفانه رابطۀ دیپلماتیک لبخند و قهقهه با شیطان بزرگ در اوج حوادث منطقه، تاثیر ناخوشایندی در بین مسلمانان افغانستان، شیعیان عراق و یمن و سوریه و لبنان داشته است.

پاسخ دل‌باخته :


اینی که می گویید را به عینه دیده ام و گله های همسایه های خارجی مان را شنیده ام...
۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۶:۳۷

سایت خبری پیام مرند می گوید:

با سلام
این مطلب شما در سایت خبری پیام مرند، منتشر گردید.
لینک:
http://payamemarand.ir/?p=1036

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
سپاس از حسن توجهتان
۲۹ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۷

محمد جواد ابراهیمی می گوید:

موسای زمان گوساله سامری را سوزاند!

پاسخ دل‌باخته :


تا تو را نوح از کشتی بان ز طوفان غم مخور
۱۸ مهر ۹۵ ، ۱۶:۲۲

جوانی ام نذر علی اکبر حسین(ع) می گوید:

یا علی اکبر (ع)

پاسخ دل‌باخته :


چشم من تار شده، یا تو مکرر شده‌ای...
۲۳ مهر ۹۵ ، ۲۱:۴۲

بانو می گوید:

سلام دل باخته
صحن و سرای اینجا بوی کربلا گرفته
بوی غربت علقمه
یادش بخیر...

اینجا به اداره ی یک نفر است؟
اینهمه بار معنوی و ...؟!

پاسخ دل‌باخته :


سلام و نور
هذا من فضل ربی..
سپاس از نگاه زیبایتان به این آبادی
بی لشگریم حوصله شرح قصه نیست.
بله، یک نفر، البته به یاری خدایی که برایم کافی است..
۱۰ اسفند ۰۰ ، ۱۲:۳۴

فرشید می گوید:

عالی بود مطلب

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی