اگر از زندگی خسته شدید
به کارگاه مقاومت بشتابید
سربازان عمودی‌تان را
در کمترین زمان ممکن
افقی برمی‌گردانیم!
صد درصد تضمینی
۵
۰
معمای راه
( ۱ دیدگاه )
پس چه کسی ما را کشت؟
( ۳ دیدگاه )
آقای پرزیدنت
( ۷ دیدگاه )
آهای
( ۴ دیدگاه )
عقده‌گشایی با ژست پاکیزگی!
( ۱۱ دیدگاه )
بایگانی دل‌پیام
فرمول مقاومت شهادتت آغاز یک پایان است! نوزدهمین ختم قرآن دل آباد معمای راه هجدهمین ختم قرآن دل آباد پس چه کسی ما را کشت؟ سوزش آقای پرزیدنت آهای تا مبارزه هست ما هستیم! هفدهمین ختم قرآن دل آباد عقده‌گشایی با ژست پاکیزگی! شانزدهمین ختم قرآن دل آباد مشک و مکث و اشک عکس و مکث و اشک چماق و هویج، ترفند امروزی نیست! روشن باش، تا آتش دشمن را خاموش کنی! وقت عسل نوشیدن است جانا! پیش از ندای ولی، عرصه را دریاب! مادران شهید پیش قراولان نبرد بایزید امروز ابن مرجانه‌ها زیاد ترند... عاشورایی که باشی، محاصره میشوی! تحویل سال به وقت محرم است قاصد یک توصیه حسینی دینداری منهای بیداری! دلکنج کتیبه محتشم همه روضه ها روضه توست..! من همچنان همانم و دنیا عوض شده است دور از چشم تلگرام کمی زندگی کنیم!
ختم قرآن ماه صفرالمظفر
چند روز مانده به آغاز صفر قصد داشتم ختم قرآن هفدهم دل آباد را آغاز کنیم، با اینکه پیش‌نویس متن و عنوان و... ختم قرآن آماده بود، اما برای آنکه روال قبلی بهم نخورد با خودم گفتم که تا آغاز ماه صفر صبر کنم، با آغاز صفر یک گرفتاری پیش آمد و کلا از فضای دل آباد دور شدم. در همان روز اول صفرالمظفر پدر دچار حمله قلبی شد و حدود دو هفته درگیر کارهایی از قبیل بستری و سی‌سی‌یو و انتقال پدر به تهران و بستری
ادامه مطلب شب چهارم؛ مادرانی که پای ولی زمان ایستادند
تو خود نیک می‌دانی دست کشیدن از جگرگوشه‌هایی که به جان آدمی بسته اند، برای یک مادر کار ساده ای نیست! وقتی تمام پسران قبیله پیش پایت پرپر شده باشند، هیچ چیز مگر سرکشیدن معجون عشق و اطاعت و ولایتمداری، نمی تواند تو را مجاب کند که حاضر شوی دلخوشی های زندگانی ات را فدا کنی. زینب کبری «سلام الله علیها» اگر دردانه های کم سال خود را به میدان مبارزه فرستاد، صرف یک دل [...]
ادامه مطلب شب سوم؛ حکایت ما و سبک زندگی کوفیانه
کوفیان و شامیان خوب می‌دانستند که با غارت معجر از سر اسرا، حریم قدسی آل‌الله را می‌شکنند. آنها برای تکمیل پرونده دنائت و رذالت خود، در راه کوفه و شام دست به این جسارت‌ها زدند، اگرچه چندان به هدف شوم خود نرسیدند! امروز اما ابن‌مرجانه‌های زمانه که مشرب فکری و عملی ، لب به لب سبو گرفته از شراب بزم یزید است، می‌خواهند حریم قدسی دختران و زنان جامعه را بشکنند. امروز ماه [...]
ادامه مطلب پای ما لیاقت آبله در راه سیبستان تو را نداشت...
درد همچون باد دارد کم کم سراغ پنجره های کوچک این حنجره بی در و پیکر می آید. این گلو، زائویی پا به ماه است. این ضجه های مادرانه، صدای گلویی حامله است که راوی یک سرنوشت غم انگیز است. این بغض حسرت زده آبستن دل‌گویه هایی چند قلوست. اصلا نمی دانم که باید چه بگذارم نام این طفل نو رسیده را. همه می گویند بغض، من اما می گویم حسرت هم نام مناسبی ست برای او. اما هر چه شما [...]
ادامه مطلب 
انتظار یکساله یعنی پانصد و بیست و پنج هزار و ششصد دقیقه بی قراری...
سر درد عجیبی گرفته ام این روزها. قدری کلافه ام. سرم را تکیه داده ام به دیوار و زانو بغل گرفته ام. سوز سردی از نیمه ی باز پنجره اتاق می آید. باز آسمان ابری ست. هوا کم کم دارد سرد می شود. نگاهی به تقویم روی دیوار می اندازم، تقویم به روزهای سرخش رسیده در این فصل زرد. کاروان غم آنقدر سریع منزل ها را پشت سر گذاشت که بهار و تابستان هم از قافله جا ماندند. حالا سر آخر در این فصل سرد، چرخ روز [...]
ادامه مطلب کاسبی با نام تو
چندی ست حسابی پر رونق است
بارها بین خیل مدافعان حرم
دنبال چند مدافع حریم گشته ام
اما افسوس [...]
ادامه مطلب نفس نمی کشید زینب
از آن عصر که بریدند،
نای زندگی اش را...
ادامه مطلب ارتش آزادی بخش سوریه در اسارت هوای نفس خویش است!
وقتی بعد از مدتی چند، دوباره خبر تخریب حرمی و هتک حریمی را می شنویم، شاید دیگر این ابهام قدری روشن شده باشد بر همگان؛ اینکه چرا قبر تو بی نشان است و حرمی از برایت نیست. شاید حالا رسیده باشیم به پاسخ این پرسش که چرا نمی توان برای دلی که از دلتنگی در این سالیان دراز، همچون ابر سیاهی به رنگ بغض در آمده، بارانی بی ملاحظه را در آسمان مدینه متصور بود؟ چرا نمی توان از [...]
ادامه مطلب 
غرب ماهواره به فضا می فرستد،ما فرزندانمان را به ماهواره می فرستیم!
احساس عجیبی دارم. احساسی ناشناخته و آمیخته با ترس. ترسی غریب از پایان یک دلخوشی نمناک. دست شوق در آستین روزگار، متوسل به ضریح دل خوشی هاست و پای رفتن در مسیر سخت زندگی، متکی بر زمین و باغچه بهانه هاست. زندگی بدون بهانه زندان است. قریب است که دلخوشی این شب و روزها را بگیرند از دست دل مان، تا باز با کوله باری خالی، مسافر بی مقصد روزگار شویم. همین [...]
ادامه مطلب بسیار گشته ام بین لغات
تا به یقین رسیدم که «عشق»
تنها یک قافیه دارد،
آن هم حوالی «دمشق» است! [...]
ادامه مطلب اصلا نمی دانم چگونه سر صحبت را باز کنم. راستش نمی دانم چگونه حرفم را بی مقدمه آغاز کنم. پای کدام آیه بشارت را وسط بکشم اول کار. کدام حدیث نفَس قدسی تو را واسطه قرار دهم. شعر کدام شاعر شیرین سخن را مطلع کلامم کنم. کدام بیت کدامین شعر عاشقانه را پیش پای حضورت تقدیم و به یمن قدومت قربانی کنم. نه، انگار نمی شود، من نمی توانم. آخر از کلمات کدام جمله ی کلیشه ای [...]
ادامه مطلب
رأس خیمه حسین
فرق سر عباس است؛
«عمود» را پایین بیاور!
شام غریبان شروع شد
ادامه مطلب
غرور پسر
پهلوی مادر
فرق پدر
رأس پسر
دست برادر [...]
ادامه مطلب
ثانیه ها، به جنون غلتیده. بس که سَر می رود از سرم کلمات و سُر می خورند جملات از روی سطرها. در همهمه و وهم جملات دیوانه وار ذهن، عقل از اندیشه تهی می شود و زبان باز می ماند از تکلم. بی هیچ اختیار و اراده ای، چشم ها پلک ها را به نشانه تسلیم پایین می آورند و بسته می شوند از نگاه. از دیدن اما نه. در خلسه فکر، میان میدان ناکجا آباد اندیشه، نبرد تردید و چرایی. پشت پرچین قضا و قدر. قید تعهدی در ورای ورق های پوسیده تاریخ. صدای «رعد»ی مهیب و دهشتناک [...]
ادامه مطلب تصور کن زنگ خانه به صدا در می آید و مادرت می رود در را باز کند. عده ای در مقابل خانه تان در کوچه با پدرت درگیر شده باشند. پدرت را روی زمین بیاندازند و دستهایش را ببندند. مادرت را هم به بدترین شکل با کتک و سیلی نقش زمین کرده باشند. مردی هم با کمربند افتاده باشد به جان مادرت. برادر و خواهر هایت هم زیر دست و پا پامال شده باشند. فکر کن برادرت رفته باشد مدرسه. هم کلاسی هایش [...]
ادامه مطلب دختر شینا، خاطرات قدمخیر محمدی ( ۴۲۸۱۸ نمایش ) هوای شهر،آلوده‌تر ازاین‌حرف‌هاست! ( ۲۴۶۲۳ نمایش ) از در تا مادر ( ۲۰۰۵۸ نمایش ) رها کن گل های قالی را! ( ۷۰۷۸۲ نمایش ) سفال تکنوکراسی با لعاب مدیریت جهادی ( ۴۶۹۲۷ نمایش ) سقف پروازی ( ۱۶۸۵۵ نمایش ) حاء سین یاء نون ( ۱۶۳۵۲ نمایش ) شاهرخ، حُر انقلاب اسلامی ( ۱۵۴۱۳ نمایش ) آی اسفندیار، دست از سر بهار بردار ( ۱۴۹۳۸ نمایش ) پنجره ای رو به بهشت ( ۱۴۴۴۰ نمایش ) بساط جمعه‌بازارها بی‌مشتری ست ( ۱۴۴۱۲ نمایش ) روزهای سرخ و سیاه تقویم ( ۱۳۶۲۷ نمایش ) خلیج عرعرعرعربی بی همه چیز!؟؟ ( ۱۲۹۶۳ نمایش ) ساعت دلتنگ و چهل و اشک دقیقه ( ۱۲۶۵۶ نمایش ) قبرستانی که برق ندارد، بغض دارد! ( ۱۵۰۷۸ نمایش ) هوای شهر،آلوده‌تر ازاین‌حرف‌هاست! ( ۲۹۶ دیدگاه ) از در تا مادر ( ۲۴۰ دیدگاه ) حاء سین یاء نون ( ۲۱۵ دیدگاه ) قبرستانی که برق ندارد، بغض دارد! ( ۱۸۰ دیدگاه ) سقف پروازی ( ۱۵۶ دیدگاه ) در به در ( ۱۳۶ دیدگاه ) انت المولا و انا العبد.. ( ۱۲۷ دیدگاه ) پنجره ای رو به بهشت ( ۱۲۷ دیدگاه ) خلیج عرعرعرعربی بی همه چیز!؟؟ ( ۱۲۲ دیدگاه ) منفی دانشجو ( ۱۱۵ دیدگاه ) توشه به دوش ( ۱۱۳ دیدگاه ) دیروزها و امروزها ( ۱۰۱ دیدگاه ) کرامتی که قصه نیست! ( ۹۹ دیدگاه ) روزهای سرخ و سیاه تقویم ( ۹۹ دیدگاه ) رفتن رسیدن نیست! ( ۹۸ دیدگاه ) مردود نون..و تور سیمین! رها کن گل های قالی را! مرتضی بخواب که علی بیدار است! یا غریب القربا، أین عمار؟! بساط جمعه‌بازارها بی‌مشتری ست قاصد تا ما دور هستیم، ظهور نزدیک نیست دست مریزاد آقای خاص هیچکس با تو سلفی نمی‌گیرد عمو رجب! سفال تکنوکراسی با لعاب مدیریت جهادی من رد شدم از مرز خسروی خسران ساعت دلتنگ و چهل و اشک دقیقه یک عارفانه آرام عقده‌گشایی با ژست پاکیزگی!
پایگاه «دل آباد» یک سایت فرهنگی ادبی مستقل است، که شامل بخش های مختلفی نظیر اخبار، اشعار، دل نوشته، ویدئو، صوت، نوا، نرم افزار و معرفی کتاب می باشد. پایگاه «دل آباد» در راستای شناساندن فرهنگ غنی شیعه و ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به کاربران فضای مجازی، به بیان دغدغه های حیاتی و دارای اهمیتی با موضوعات مختلفی همچون دین، اجتماع، فرهنگ، هنر، ادبیات و سیاست با سبک و سیاق خاص خود می پردازد.
