
امروز خواب می دیدم نزدیک اربعین است و دارم دوباره از مرز رد می شوم. از مرز رسمی نبود، یک خانمی انگار در آن منطقه بود که لب مرز زائران را رد می کرد. ما نیز با کمک او رد شدیم، چیزی زیادی یادم نیست، موقع رد شدن از مرز خواست چمدانم را بگیرد تا کمک کند از مرز رد کنم؛ اما نه اسمش را فهمیدم و نه حتی چهره اش را دیدم در خواب، فقط می دانم در جواب او گفتم: شکراً سیدتی...

معمای راه
پس چه کسی ما را کشت؟
آهای
عقدهگشایی با ژست پاکیزگی!
فرمول مقاومت












** فرکانس ** می گوید:
کاش در بیداری بود...