من مستم از آن چشم اهورایی ات ای عشق
مفتون شدم از اینهمه زیبایی ات ای عشق
هو گویم و گرد سر تو چرخم و هر دم
حیران شوم از پاکی و یکتایی ات ای عشق
با یک نگهت عالم و آدم رود از هوش
صد کشته دهد چهره رویایی ات ای عشق
زان غمزه تو پر زده دل، رفته ز سینه
افتاده به دام ِ دل ِ دریایی ات ای عشق
من کشته تیر مژه چشم تو گشتم
حال این منم و آن دم عیسایی ات ای عشق
دیگر به سر آمد شب هجران و جدایی
خواهم که شوم قاتل تنهایی ات ای عشق
می نوشم از این شوق وصال تو که آخر
آمد ز ره آن وعده فردایی ات ای عشق
سیّد محمّد رضی زاده
1388.12.21
ارسال دلگویه ها:
بدیهی است که همه دیدگاههای شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاکها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوبهای اخلاقی ضروری است:
- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت میتوانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.
بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأیدهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.