دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


راهپیمایی ما، دسته عزاداری ماست!


| ارسال در «دل‌نوشت»«دل‌نویس» توسط دل‌باخته .. ، در ساعت ۱۴:۳۰ روز شنبه ۱۱ آبان ۹۲ |


وقتی با یک تماس نیم ساعته می شود دور تمام دشمنی های خط باطل کشید و کدورت ها را رفع و گذشته ها را فراموش کرد. چه خوب است دستگاه دیپلماسی ما یک تماس دیگر با دفتر کاخ سفید آن نامرد سیاه بگیرد تا در رابطه با یک سری موارد دیگر نیز به توافق برسیم. ما زمانی از روند مذاکرات راضی خواهیم بود که نتیجه اش باب میل ما باشد. اما افسوس... دریغا که آنچه ما می خواهیم، با مذاکره هم حاصل نخواهد شد. چرا که نتیجه مذاکره هر چه هم که خوب باشد، هر چقدر هم که به نفع خزانه دولت و به سود جیب ملت باشد، حتی اگر تمام دارایی های بلوکه شده ایران را بازگرداند، با همه این ها اما باز بعد از این همه سال، سو به چشم مادران شهید داده بر نمی گردد. کمر پیر مادران چشم انتظار شهدای گمنام راست نخواهد شد. و هواپیمای ایرباس بعد از گذشت ده ها هزار ساعت از زمان پرواز، به آشیانه انقلاب باز نمی گردد و در باند مهرآباد فرود نخواهد آمد. دستاورد های مذاکره ایران با آمریکا هر چه هم که باشد، باز هم علیرضا احمدی روشن از یتیمی در نخواهد آمد. بابای آرمیتا به خانه بر نخواهد گشت. شهریاری از بهشت به اتاق کارش در بهشتی هبوط نمی کند تا دوباره شهریار دانشگاه ملی شود. و دیگر مصطفی احمدی روشن نمی آید تا یکبار دیگر چراغ علم و صنعت را با موتور برق تقوا روشن کند.

 

این روزها در جریان مذاکره ایران و آمریکا، تلاش مذبوحانه عده ای قلم به دست زنجیره ای داخلی برای تعمیق روابط با ایالات متحده واقعا ذلت بار است. لازم به مرور حوادث دلخراش سال های دور نیست؛ آنها که برای نشان دادن حسن نیت، مردود بودن هلوکاست را کتمان کردند، ای کاش ترور هایی که در این چند سال اخیر را به یاد می آوردند و این گزاره نیز یادشان می آمد که ترور دکتر علیمحمدی و دکتر شهریاری و احمدی روشن و رضایی نژاد، افسانه نبود! آنها که نیش عقرب را نه از ره کین می دانند و نیز این را می دانند که گزیدن، اقتضای طبیعت عقرب هاست، در عجبیم از آنان که چرا به سوی این بزرگ عقرب سمی جهان، دست دوستی دراز می کنند؟ آیا می خواهند از گزنده بودن عقرب و یا کشنده بودن نیش آن عقرب مطمئن شوند تا حجت بر آنان تمام شود؟ برای پی بردن به طینت و باطن آمریکا نیاز به آزمون و خطا نیست. ما تا خط تولید پهباد «پریدیتور» و «ریپتور» متوقف نشده به «اصل» مذاکره، و تا وقتی ادبیاتش پشت کوهی ست، به مفاد مذاکره اعتمادی نداریم. وقتی گزینه نظامی علیه ما روی میز است، این دیگر اظهر من الخورشید است که حرف حساب آمریکایی ها چیست! ما تا VOA در ماهواره بر علیه جمهوری اسلامی برنامه می سازد به سازهای ناکوک آمریکایی نمی رقصیم.

 

ما از این رفتارهای تکراری طرف غربی اصلا متعجب نمی شویم. آنها که بعد از مطرح شدن «گفتگوی تمدن ها» از این سو، ایران را محور شرارت خواندند، عجیب نیست که امروز هم بعد از لبخند دستگاه دیپلماسی ما و دراز شدن دست دوستی دولت ما با آمریکا، یکی مثل وندی شرمن با بی شرمی تمام، ایرانیان را فریبکار و دروغگو بنامد و آنچه که خود لایق آنند، به ما نسبت دهند. ولی ما به شرمن خرده نمی گیریم، چرا که «از کوزه همان برون تراود که در اوست». لیکن ما دلگیر از جایی دیگر و دلخور از کسانی دیگریم. کسانی که شرح احوالشان ما را به یاد جماعت کوفی می اندازد. اهالی کوفه از ترس غضب یزید - همچون زمان پدرش معاویه –  بر کافیان و از بیم آنکه یزید سهم کوفی جماعت از بیت المال را قطع و کوفه را تحریم کند، برای آنکه خاطر او از امن بودن کوفه آسوده شود، و برای خوش خدمتی به یزید و ابن زیاد، فرستاده حسین را عین آب خوردن سر بریدند تا مبادا کسی علیه یزید حرفی بزند. و این خیانت، یکی از چند ظلم بزرگ کوفیان به تاریخ بود. این همان منش کوفی جماعت است و سبک مدیریتی یزیدی ست. امروز همان ها که هشت سال هر چه انتقاد داشتند به زبان آوردند و از حق منتقد بر انتقاد از وضع موجود سخن رانند، چرا از یک انتقاد ساده به زبان هنر جلوگیری می کنند؟ و همین منتقدین دیروز چرا هر که مخالف نظرشان است را تندرو می خوانند امروز؟ اینکه عده ای در سایت ها  و روزنامه های زنجیره ای شان ترانه های عاشقانه در وصف آمریکا سر داده اند و هر منتقدی را افراطی می نامند و آن ها را به ساکت بودن در رابطه با مذاکره با آمریکا دعوت می کنند؟ ما از این ناراحتیم که این روزها با وجود آن همه پیغام و پسغام برای حسین، در کوفه اما همه سینه چاک یزیدند.

 

وقتی شما هوای یزید را دارید دیگر چرا می ترسید که ما فریاد حسینی سر دهیم؟ خیانت این است که در این میدان جنگ عده ای بگویند رجز نخوانید که مبادا صدایتان به گوش یزیدیان برسد و فحوای کلامتان آنان را از پای میز مذاکره دور کند! حرف ما با آن جماعت این ست که ما تا زمانی که ندای عاشورایی حسین را در حنجره داریم، برای گرفتن امان نامه فدایت شوم شمر وسوسه نمی شویم. ما وقتی از دروازه عاشورا وارد صحنه روزگار می شویم، هیچوقت به یزید ظالم زمانه از پنجره دوستی نگاه نخواهیم کرد. ما تا خون حسین در شریان های آرمان هایمان جاری ست، با ابن زیاد ها سر دوستی نداریم. تا زبان پسر ابی وقاص در حسرت چشیدن طعم گندم ری است و هر شب خواب ملک ری می بیند، بعد از عاشورا با عمر سعد گعده نمی گیریم. ما تا شکم هامان از حرام پر نشده باشد، هیچگاه با حرامیان بیعت نمی کنیم. اشتباه نکنید، با یزید نمی تواند با رویه اعتدال کنار آمد. نمی شود رابطه با یزید را با تدبیر و امید حل کرد. دل بستن به حسن نیت یزید، ساده انگاری محض است. چشم داشتن به کمک به شائبه یزید، حماقتی نابخشودنی ست.  

 

اینجا شهر ماست و شهر ما خانه ما. بیلبورد های خانه ما به خودمان مربوط است، چهاردیواری اختیاری! اما حالا که مخالفان گروه فشار و مدعیان آزادی بیان - با اعمال فشار - طرح های صادقانه روی بیلبوردها را برداشتند، عیبی ندارد؛ اتفاقا اینگونه خیلی بهتر است. بگذار تصاویر مخل صداقت را از بیلبورد های کوفه بردارند، ما را چه باک. کوفه بیلبوردی علیه صداقت یزید نداشته باشد، برای حسین بهتر است و کوفیان برای حسینی شدن مختار باشند، مأجور ترند. کوفه بیلبوردهای تبلیغاتی نداشت و تنها رسانه حامی حسین، حنجره زینب بود. حنجره ای که آرمان عاشورایی حسین را چنان بلیغ و رسا در گوش تاریخ فریاد زد که با گذشت قرن ها هم هنوز در گوش فلک جوهره آن صدا خاموش نمی شود. و به خاطر زنگ همان صداست که ما امروز هرگاه عطش معرفت رگ رگ وجودمان را فرا می گیرد، سلام بر حسین می دهیم و چون سیراب که می شویم، لعنت می کنید یزید و پیروانش را.

 

عاشورا جاری ست در بعد زمان و کربلا محیط است در بعد مکان. امسال سیزده آبان، ورودیه محرم است. از آنجا که «سیاست ما عین دیانت ماست»، ما امسال با برائت از آمریکا به پیشواز محرم می رویم. و به کوری چشم یزید، راهپیمایی امسال ما دسته عزاداری ماست! امسال راهپیمایان مبارزه با استکبار جهانی، همان عزاداران حسین هستند. تمام جهان امسال در روز سیزده آبان، تنها شاهد یک راهپیمایی سیاسی نیست، بلکه نظاره گر یک حرکت عمیق اعتقادی خواهد بود. اختلاف ما با آمریکا بر سر عقیده است. شروع اختلاف ما با آمریکا از بهمن پنجاه و هفت نبود، با شکل گیری انقلاب نبود، متأثر از تحریم نبود، چرا که تا ماه های قبل از وقوع انقلاب و در زمان حکومت شاه معدوم، گرچه دولت ایران با آمریکا رابطه داشت اما باز مردم از آمریکا بیذار بودند. آن روزها ایران نه تنها تحریم نبود بلکه مورد وثوق دولت ایالات متحده بود. در موسم انقلاب و با وزیدن نسیم آزادی، مردم به خاطر تحریم رادیو دارو نبود که بر سر بام خانه ها برای آمریکا، مرگ را آرزو می کردند. دشمنی ما با آمریکا بر سر یکی دو موضوع ساده سیاسی و اقتصادی نیست. رزمندگان به خاطر «اعمال تحریم» نبود که شعار «مرگ بر آمریکا» را در جبهه ها سر می دادند و به شهادت می رسیدند. جاری شدن این همه خون، حاصل حجامت بدنه امت نیست! ما در نبرد حقانیت اندیشه مان جنگیدیم و بر سر عقیده بود که خون سربازان خمینی بر زمین ریخت. قسم به جان سید علی که مادران شهید بجای آقا روح الله، برای جان کری نامه فدایت شوم ننوشته بودند، تا امروز روزی، لخته های خون فرزندانشان زیر نُت های پر افت و خیز خنده های ظریفانه جان کری، پایمال شود!

 

این همه خون، حجامت ملت نبود! شهدا از خون خود گذشتند تا در برابر انحراف شیطانی آمریکا بایستند، چرا که امام گفت: «شیطان بزرگ آمریکاست»! و شهیدان پیروان پر صلابت و مخلص آن پیر فرزانه، به سمبل استکبار در عصر کنونی، یعنی آمریکای جهانخوار، ایراد ماهوی داشتند، نه عداوت عدواتی! ما امروز در خط مقدم مبارزه با کفر و طاغوت و استکبار، در امتداد راه شهیدان عالی مقام انقلاب اسلامی ایستاده ایم و بی درنگ می جنگیم. ما از تحریم و از جنگ و از مرگ نمی هراسیم. تمام دلهره ما از آن روزی ست که ننگ ذلت را به جان بخریم. ما بر آن عهد که بستیم بر آنیم هنوز، چرا که این ندای حق طلبانه ماست. و شما حتی اگر خوب هم به حرف هایمان گوش نکنید، باز می شنوید صدای رسایمان را.. «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست». ما لشگر عاشورائیان ماتأخر حسین در دوره آخرالزمانیم. و همچون تمام کربلائیان، مرگ با عزت را به از زندگی با ذلت می دانیم. چرا که ما اهل کوفه نیستیم تا از ترس رسیدن گزندی به جان و مال و خانواده خویش، در شب عاشورای سرنوشت، توی خیمه امن شمر ملعون پای میز مذاکره امان نامه بنشینیم، اما حسین در خیمه گاه امامت، غریبانه تنها بماند. هیهات از این امان ذلت بار! اف بر این حیات خفت بار!

 

ما با امان نامه شمرانه شما در امنیت کامل به سر ببریم تا شما برای مولای بی همتای مان نقشه های پلید ترسیم کنید؟ لعنت به شما و این امان ننگینتان. دور ما یکی را خط بکشید. همانطور که در شعب ابی طالب، معیشت مسلمانان از سوی استکبار آن روزگار تحریم شد و آنان خم به ابرو نیاوردند؛ همانگونه که پیامبر ما تسلیم خدعه ابوسفیان نشد، همانطور که علی در برابر انحراف و زیاده خواهی های ناکثین و قاسطین و مارقین، یک وجب هم کوتاه نیامد. همانگونه که حسین در برابر تهدید شامیان، از احیای امر به معروف و نهی از منکر پا پس نکشید و حاضر به بیعت با یزید پلید نشد؛ ما نیز هیچگاه بخاطر برداشتن تحریم، با ابن زیادهای مکار روزگار خود هم پیمان نمی شویم. شنیدید!؟ تا روی بیلبوردهای شهر دل ما حک شده است: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» ما در جنگ ننگ پیروز نمی شویم و در نبرد رادمردی به اسارت نمی رویم. و تا آن زمان که بودن این جمله ناب بر تارک بیلبورهای شاهراه های شهر دلمان را اشتباه ندانیم و آن را اقدام علیه امنیت دلی تلقی نکنیم، از پیمودن راه حق، کوتاه نمی آییم. حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد!

نظرات  (۹)

۱۱ آبان ۹۲ ، ۲۱:۲۴

فاطمه ... می گوید:

یک عمر با این شعار و موازین بزرگمان کردند ، لباس تن مان کردند که برویم راهپیمایی و زیر لوای حسینی مان یاد بگیریم چه بگوییم ... اما حالا که میگفتند میراث دار انقلاب پدرانمانیم ، باید این در و آن در بزنیم که مرگ بر آمریکایمان ، که سلام بر عزت حسینی مان ، که درود بر حریت انقلاب و اماممان را اثبات کنیم ... این روزها که تک خوانی زن آزاد است و دود بی غیرتی از قلیان بی بند و باری چشم آقایان را کور نمی کند ، چه خوب گفتند که بیلبوردها را جمع کنید ، با کتیبه های محتشم چه خواهید کرد ... ؟

پاسخ دل‌باخته :


ما مرد نبردیم
بجا تمام جواب ها همین کافی ست!
۱۲ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۶

حسین رضایی فرد می گوید:

سلام بر برادر خوب و عزیزم . . .
طبق معمول ، خیلی خوب و عالی نوشتید . . .

پاسخ دل‌باخته :


سلام بزرگوار
طبق معمول لطف دارید به این حقیر...
۱۲ آبان ۹۲ ، ۱۴:۲۳

یا لثارات می گوید:

علی بود! ولی نگاهی هم به بیانات امروز آقا بندازید.
https://plus.google.com/u/1/100979543863804030648/posts
۱۲ آبان ۹۲ ، ۲۰:۰۰

محمد می گوید:

سلام بزرگوار
من حمایت میکنم از مذاکره کنندگان تا زمانی که امامم حمایت میکند.من میجنگم با آمریکا وقتی امامم امر کند.من در صف امامم هستم.
...
میترسم شما را مصداق کسانی بنامم که جلو تر از رهبرشان حرکت میکنندیا حرف میزنند.
عیبی نیست که شما حرف دلتان را بزنید.اینجا جمهوری اسلامی است و ما داعیه آزادی بیان داریم.اما به اسم چه کسی حرف زدن محدودیت دارد.
حرف من اینجاست که شمایی که دم از حزب اللهی بودن و بسیجی بودن و انقلابی بودن میزنید،حرفتان را باید سبک سنگین کنید.من اعتقاد ندارم که بسیجی یعنی بی ترمز،انقلابی یعنی افراطی،حزب اللهی یعنی ... .
متاسفم که در جامعه ما این طور جا افتاده.شاید از روی سخنان غفلت زده ما باشد.
تقاضا میکنم ببینید آن بزرگ بسیجی و انقلابی چه میگوید!
این به عقل ناقص من،ساده انگارانه می آید که در جمهوری اسلامی،مهمترین مسئله حال حاضر یعنی مذاکرات ایران و آمریکا جزء به جز آن زیر نظر امام جامعه نباشد.
آنجایی که می گوید اعتماد دارد و اینجایی که می گوید سازشکار ننامیم.فرمودند تضعیف نکنیم.
خون دادیم،شهید دادیم،خون دل خوردیم،سختی کشیدیم. و ... اینها را رهبرم نمیداند که میگوید حمایت میکند.
شمایی که از همه بیشتر دلسوز تری ظاهرا؛
من برادرانه به شما توصیه میکنم،البته اگر به روحیه انقلابیتان بر نخورد.مواظب باشیم حرفمان با حرف اماممان یکی باشد حالا که ادعای بسیجی بودنمان میشود.
تاریخ هم اگر خوانده ای که خوانده ای،بودند کسانی که خود را دلسوز تر از امام می دیدند.می دانی که چه شدند؟؟
من سربازم،سربازی که گوش به دهان و چشم انتظار لب تر کردنی از فرمانده ام هستم.
فرمانده ام انقلابی است و دیپلمات نیست.انقلابی را پیش خودمان چه تعریف کرده ایم که بزرگمان،انقلابی است و حرف میزند،و دیگری هم انقلابی است و حرف میزند.تفاوتش چیست؟؟انقلابی گری به افراطی گری است؟
خواستم بگویم که فرمانده انقلابی من طور دیگری با شمایی که انقلابی میدانی خودت را سخن میگوید.
یا علی مدد

پاسخ دل‌باخته :


سلام
نوعی از افراط و تندروی همین قضاوت شتابزده بود!
برگردید و یکبار دیگر متن را بخوانید.
یا زهرا
۱۲ آبان ۹۲ ، ۲۰:۰۷

محمد می گوید:

این را به پیام قبلم اضافه کنید که :
سیاست ما عین دیانت ماست.دین و مذهب ما بر پایه مبارزه است.مبارزه با ظالم و حمایت از مظلوم.ما در جنگ با استکبار معنا پیدا میکنیم.ما داعیه مبارزه داریم.
امروز هم استکبار مصداقش آمریکاست.پس "مرگ بر آمریکا" بر زبان ماست.
۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۱:۴۰

بی سیمچی می گوید:

شهید پازوکی: ما تنها با کسانی کار داریم که رهرو عشقند.

پاسخ دل‌باخته :


در خانه عشقیم توکلت علی الله
۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۳:۱۵

ماری می گوید:

عالی بود... عالی

پاسخ دل‌باخته :


سپاس
۱۶ آبان ۹۲ ، ۰۶:۰۳

بابک می گوید:

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** خان ** نگو

پاسخ دل‌باخته :


سلام دوست عزیز
ادب مرد به ز دولت اوست
۲۴ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۳۸

آسمان می گوید:

سلام.
ان شاالله روزی برسه که ارمان سیاسی الهی امام ره به تمام معنا اتفاق بیفتد.
تا رویت خورشید از افق مکه معظمه

پاسخ دل‌باخته :


سلام و رحمة الله
ما آن روز را باید نزدیک تر کنیم

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی