دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


آی گلادیاتورها بتازید بر جرس!


| ارسال در «دل‌نوشت»«دل‌نویس» توسط دل‌باخته .. ، در ساعت ۱۱:۵۹ روز پنجشنبه ۳۰ خرداد ۹۲ |


بعد از گذشت چند روز از خلق حماسه سیاسی در کشور، تب انتخابات خوابیده و نهایتا تا دو-سه روز دیگر، این تب هفتاد و دو درجه ای کاملا فروکش خواهد کرد. انتخابات بعد از گذشت یک ماه پر تب و تاب گذشت، اما چیزهایی هم هست که به این راحتی قابل گذشت نیست. در این ایام بعضی بعد از اعلام نتایج انتخابات باختند و بعضی دیگر قبل از برگزاری انتخابات. من پرونده اعمال آدم هایی را دیدم که روز به روز پوشه سیئاتش قطورتر و پوشه حسناتش باریک تر می شد. انتخابات گذشت روسیاهی به ذغال ماند. انتخابات ریاست جمهوری رقابتی برای انتخاب بهترین خادم برای کشور توسط مردم است، پس چرا برخی در انتخاب این خادم، اینقدر خائنانه رفتار می کنند؟ ما قرار بود رئیس جمهوری انتخاب کنیم که دل و دنیایمان را آباد کند، نه اینکه در راه انتخاب او دین و آخرت خود را هم بر باد دهیم. تمام این رقابت ها برای آن بود تا بدانیم چه کسی خدمتگذارتر است. پس چرا برخی برای اثبات خدمت گذاری یک نامزد، این قدر به دیگران خیانت کردند؟ چرا برای برخی تصور تبلیغ با تخریب یکی شده است؟ در ایام انتخابات همه سایت های خبری داخلی، رسانه های بیگانه با اخلاق بودند. نه مِهر، نه تابناک، نه الف، نه جیم، نه صحاب، نه شهاب، نه ایسنا، نه ایرنا و نه فارس؛ من جهت گیری مغرضانه را توی تیترها و سوء ظن را توی سوتیترهای خبر ها و غرض را توی گزارش های این سایت ها دیدم. رسانه هایی که سمت و سوی فکری و سیاسی شان به لطف انتخابات به خوبی قابل تشخیص بود. همین خبرگزاری حقدنیوز وابسته به فلان ارگان، چند تا دروغ دیگر هم اگر می نوشت در درگاه الهی فیلتر می شد و برای دریافت پاره ای توضیحات و تفهیم اتهام، به دادسرای سزایی جهنم احضار می شد. آخر نظرسنجی دروغ ساختن که کاری ندارد، مثلا همین حالا دیگر کسی نای آن را ندارد از تبیان - که چند روز است خاموشی گرفته - بپرسد نظرسنجی ات دقیقا در کدام قسمت سایت قابل رویت است و بالاخره نتیجه این نظرسنجی به کجا انجامید؟ بگذارید راحتتان کنم آقایان! از من به شما نصیحت، از این به بعد برای تبلیغات انتخاباتی تان روی سازمان تبلیغات حساب باز نکنید. این ها خیال می کنند هر کس را در نظرسنجی نفر اول کنند، رئیس جمهور خواهد شد. این دوره وقت هنرنمایی رسانه ها بود. گله ای نیست از این ها، هیچکس با ما عقد اخوت نبسته است. «و کفی بالله شهیدا». حالا مدت هاست که صدای فارس، فالش شده در عرصه رسانه ای. باور کنید تا همین پریروز شُش های فالش نیوز درست مثل رسانه ملی، حتی تحمل حال و هوای ورزشگاه حیدرنیای تهران را نداشت اما تا بخواهی رپرتاژ می رفت برای «مرد جهادی» و «شیخ جیغ بنفش» و «رنگین کمان الهی» و «مرد همیشه دیپلمات». امسال همه وظیفه داشتند دو قطبی «همت جهادی و تدبیر و کلید سازی» را القا کنند به مخاطبان، تا کسی حتی فکر رأی دادن خارج از این دو مورد، از ذهنش هم عبور نکند.

 

من افتخار می کنم به اینکه رجانیوز تنها حنجره پایداری بر گفتمان امام و انقلاب در فضای مجازی است. رجانیوز رسانه یگانه من است. باور کنید که فتنه همیشه قرار نیست در کف خیابان ها ظهور و بروز پیدا کند. دوره پیش، فتنه گران سبزی فروش کیهان را می کوبیند، این دوره نوبت برخی بسیجیان چفیه به دوش است که پا به پای سبزی فروشان دیروز بر رجانیوز بتازند. برخی بیش از 598 سایت برای تبلیغات خود به راه انداختند، ما فقط یک «598» را داشتیم، اما «بی باک» تر از آنیم که با وجود قلت عدد کم بیاوریم. من برای دیدن خبرهای «صابرنیوز»، اصلا صبور نیستم و رفرش می کنم آن را صد بار در هر روز. صابرنیوز اگرچه نوپاست، اما نارس نیست. نارس، سایت سُرنانیوز است که رسانه سازمان تخریبات است. سُرنا مدام بر شیپور اختلاف می دمد و مردم را از تحجر بیم می دهد. متحجر کسی نیست که مثل انسان های اولیه، ریش های بلند دارد و به سنگ و عصر حجر علاقه مند است؛ متحجر آن کسی است که هرجا رفت به جماعتی انگ «تحجر» و «تندروی» و «انقلابی نمایی» زد. «تندرو» کسی نیست که خیلی تند راه می رود، تندرو کسی ست که خیلی تند راه را انتخاب می کند. تندرو کسی ست که هر دو ساعت یکبار رأی و استدلالش عوض می شود. تندرو پسر فلانی ست که رفته روی دیوار بهشت زهرا و بس که از بدترین و کج ترین زاویه به «امام» نگاه می کند، هر روز از یک طرف دیوار می افتد. تندرو آن کسی است که پرسش رأی خود - توسط دیگران - را «تفتیش رأی» می داند، ولیکن به نوبه خود، رأی دیگران را تفتیش می کند. باور کنید خودرأیی برخی به قدری عجیب است که خود رأی‎شان آنقدرها عجیب نیست. دستمریزاد، ای والله! آدم خوب است بیاید «وحدت» و «وحدت کلمه» را از کلاس درس بصیرت شما بیاموزد! اما سوالم این است که چرا برخی آزادند به هر که دوست دارند رأی دهند و مقدسات را به پای آن خرج کنند، ما ولیکن در مقابل این حق را نداریم که به هر که دوست داریم رأی دهیم؟ اصلا چرا کسی حق این را ندارد که از چرایی رأی آنها سوال کند، ولی همان ها حق دارند رأی ما را تفتیش کرده و زیر سوال ببرند؟

 

من کاری به حرف های عوامانه و عمروعاصانه ندارم، ولی افتخار می کنم که هر هفته چراغ راه زندگی ام را «مصباح» می دهد دستم. اصلا از وقتی که یک مشت تمساح صفت به جان مصباح افتادند، علاقه مندی ام به او صد چندان شد. من در سلسله مراتب سلسله موی دوست، بعد از خامنه ای، کبوترانه گرفتار حلقه دام پر دانه حسن زاده و مصباح ام. یقین دارم اگر مصباح یزدی کاندیدای دیگری را اصلح روی زمین و زیر آسمان و گنبد کبود معرفی می کرد، برخی جای تمسخر و استهزاء، او را عالم دهر و بصیرتر از مطهری ها و علامه ترین علامه ها قلمداد می کردند؛ شبیه همان رفتاری که با قاسم سلیمانی ها داشتند. تمام مقدسات ارزانی آنها و کاندیدایشان، ولی از شما می پرسم که چرا ما حق نداریم از «کربلا» و «امام حسین» و «عاشورا» و «امام» و «آقا» و «شهدا» و «جنگ» و «جبهه» برای رأی خود و کاندیدایمان استفاده کنیم، اما شما برای زیر سوال بردن رأی ما همان ها را خرج می کنید؟ شما اسطوره های استفاده ابزاری بی رویه، آیا دلتان برای استفاده ابزاری از مقدسات می سوزد؟ آن روز که در سفرهای تبلیغاتی برای نطق انتخاباتی ناطق زوری، شعار «مالک اشتر علی» را سر دادند، چرا رگ گردن هاتان متورم نشد؟ آن دوره چرا دلتان برای خرج برخی افراد از کیسه مقدسات نسوخت؟ اینقدر از «آقا» و شروع دوران «غربت کبری» دم نزنید و از «رهبری» برای اعتبار بخشی به تحلیل های توهین آمیزتان مایه نگذارید. جنگ احد و جمل و خوارج و قاسطین و ناکثین و مارقین و شهر کوفه و مدینه و سقیفه و مسلم و رفاعه و سلیمان بن صرد خزاعی و توابین و مختار چقدر خوب به کمک گفتار برخی می آیند امروز. اصلا برخی کأنه خود را مسئول رقم زدن سرنوشت جمهوری اسلامی می دانند. نمی دانم این ها به کدامین حق، دیگران را بازخواست می کنند امروز.

 

آی بصیران حماسی و مفسران احساسی که این روزها دستگاه علت یابی تان خوب کار می کند، آی ماهی گیران سیاسی که از آب هم کره می گیرید، آی گلادیاتورها که نیزه تان توی سینه خودی ها فرو کرده اید، براستی دوم خرداد کجا بودید؟ آن ایام چرا خبری از شما و تحلیل های خوش طعم و گازدارتان برای علت یابی بروز دوم خرداد نبود؟ آن روز ها که ائتلاف دروغ + ریا نبود، آن روزها که دو قطبی «مقاومت-سازش» شکل نگرفته بود، آن دوره که «انقلابی نمایی» در عرصه سیاست شیوع پیدا نکرده بود، آن موقع که رجانیوز راه اندازی نشده و هنوز خار چشم بدخواهان و دشمنان نشده بود، آن سال ها که مصباح و موسسه امامی ها اینقدر ها سیاسی نشده و «اصلح» معرفی نکرده بودند، آن دوره که هنوز متحجران بر گرده مردم سوار نشده بودند، آن موقع که جبهه پایداری تأسیس نشده بود، آن دوره که سعید جلیلی احساس تکلیف نکرده نبود؛ پس علت شکست در دوم خرداد چه بود؟ چرا قاطبه مردم به سمت سیدخندان رفتند و سلام کردند به اصلاحات؟ اگر احیانا حرفم توهین تلقی نشود، می خواهم بگویم که علت شکست چیز دیگری بود. نگذارید چهار تا تحلیل و دل نوشته آقایان خودعمارپندار فریبتان دهد. به راستی کدام دوره هشت ساله ریاست جمهوری ادامه دوره قبلی در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی بوده که این دومین بار باشد؟ توصیه من به برخی دوستان این است که برای توجیه این ماجرا پای «تشتت» و «تردید» را وسط نکشند، وقتی حتی نتوانستند اختلاف یک ائتلاف را حل و سه نفر را مدیریت کنند. وای به حال کشور پهناور ما و هفتادو پنج میلیون ایرانی اگر رئیس جمهورش از این ائتلاف بیرون می آمد! یک ملت چند ماه آزگار، علاف یک ائتلاف بود، ولیکن اعضای آن صاف صاف راه می رفتند و به دیار مختلف سفر می کردند و از «ائت‌لاف» تنها به بخش «لاف» آن عمل می کردند. جماعتی که ما را از رأی نیاوردن بیم دادند و تمام هم و غمشان تخریب کردن و تردید ایجاد کردن بود و تن دادن به «ائتلاف» را چاره پیروزی اصول گرایان می دانستند؛ مع الأسف کاندیدای جهادی شان اگر 5 نفر هم با او ائتلاف می کردند باز هم تعداد رأی هایش به قدر نفر اول نمی رسید. انسان متحیر می شود از اینکه برخی چه اصراری بر دادن این گاف ها دارند؟ «ائتلاف» هم زخم به این بزرگی را مرهم نمی شود. حتی اگر وزیر کشور رأی کاندیدای جهادی را ضرب در تعداد کاندیداهای این دوره می کرد، باز هم هیچ جوره رئیس جمهور نمی شد. «یکی بر سر شاخ بن می برید». من اما نمی گذرم از آنها که با «صداقت» دوئل ناجوانمردانه کردند و رفاقت را بیست و شش بار قطعه قطعه کردند. برخی آنقدر سربه سر تقوا گذاشتند که حسابی گل کاشتند توی دروازه خودی. گل رضا قوچان نژاد به کره خیلی قشنگ بود، ولی من بیزارم از این حمله ظالمانه و پیش روی قوچانه و این دفاع بچگانه برخی در زمین سیاست. من این سبک بازی را نمی پسندم. لطفا به گرد نبودن توپ و کج بودن زمین و توهین تماشاگران گیر ندهید. شما بازی کردن بلد نیستید.

 

بینی و بین الله چقدر زمان نیاز است تا برخی تشخیص دهند ارنج و آرایش سیاسی این دوره را؟ انتخاباتی که پدرخوانده مصلحت اندیش آن را مهندسی کرد و با چیدن مهره های مختلف روی صفحه شطرنج انتخابات، به نتیجه دلخواه خود رسید. ولی برخی انگار، ارث پدری شان را از ما طلب دارند. آخر این طلبکاری از چه روست؟ لطفا به زبان بلبل و با لحن چهچه صحبت نکنید. امروز کسی که خود را انقلابی می داند و به شدت داعیه بصیرت و عقلانیت دارد، و البته که دوره پیش به «میر یزید معاوی» رأی داده، بعد از آن که با بی ادبی تمام یک تشت توهین و یک دشت دشنام نثارمان کرده، با استخدام کلمات و جملات کاملا ادبی، ما را به دلیل گرفتن تصمیمی احساسی مورد شماتت قرار داده و برای ما استدلال منطقی می چیند که باید به فلانی رأی می دادید و... القصه! می بینید، تحلیل های پوست پیازی، متأثر از دین‎داری پوست پیازی است. تفاوت ما و برخی این است که آنها - به خیال خود - به کاندیدای «رأی آور» رأی دادند و ما به آن کسی رأی دادیم که «اصلح» بود، حتی اگر رأیش کم بود. من اتفاقا از لحظه رأی گیری تا همین حالا احساس خوبی دارم. عده ای تنها «رأی» دادند و ما اما به «تکلیف» عمل کردیم. به همین دلیل است که من همچون آن جماعت، دل پیچه نگرفته ام این شب ها. من قرار نیست هر شب زانوی غم بغل بگیرم. من در کامم زبان سرخ دارم و دلم آباد است و زبانم آزاد. توی خونم جای گلبول های قرمز و سفید، گلبول های سبز و سرخ دارم. نسبم می رسد به سبزینه های برگ یاس کوچه های خاکی مدینه. سرافرازم از اینکه برای پیوستن به پیروان قلیل کاروان حق طلبی، هراسی از اخم ها و زخم ها ندارم. من هیچوقت از کم یار بودن حسین، پناهنده سپاه یزید نمی شوم. ما در این دوره تنها بودیم و برخی بیشمار. ما متحجر بودیم ولی برخی اهل «کار و کار و کار»! لیکن ما در این هشت سال، سایت های زنجیره ای نداشتیم. ما بودجه چندین میلیاردی نداشتیم. ما ماشین های با مجوز شرعی بیت المال - برای هر کار - نداشتیم. ما دارالأماره با سبک معماری غربی نداشتیم.ما برای رضای خداوند تابناک در این تابستان گرم سیاست، بستنی «ویکی» لیس نمی زدیم. هیچ یک از خبرگزاری ها به ما افتخار ندادند. ما مداح خوش صدا نداشتیم. اینطور نبود که از ده-دوازده سال قبل برای انتخابات برنامه آماده کنیم. اصلا اعتراف می کنم که برنامه های ما به گرد پای برنامه های – با چندین سال کار کارشناسی - برخی نمی رسید. اما بعد از این همه سال انتظار و این همه برنامه مدون و آن سابقه مشخص و این همه خرج و آن همه بنر و پوستر و تبلیغ و ستادهای بی شمار، کل یوم فاصله مان سرآخر شد دو میلیون؟! مرد حسابی بعد این همه خرج میلیاردی، دو میلیون که رقمی محسوب نمی شود. این همان حقیقتی بود که بخاطرش اینقدر خود را به آب و - ما را به - آتش می زدید؟ می گفتید با بچه ها صحبت می کردم تا دو میلیون را بی سر و صدا می ریختند به صندوق حسابتان.

 

ما با حدود 24 روز حضور در عرصه انتخاباتی، گرچه این همه تخریب و تحقیر شدیم و توهین شنیدیم، اما چهار و خورده ای میلیون رأی آوردیم. ولی در عجبم که چطور شد که حنای مدیریت اجرایی توانمند، با دو میلیون اختلاف ناقابل بی رنگ شد؟ همان هایی که حتی توی نظرسنجی های سایت های بی شمارشان، خود را اول و ما را با ارفاق غرضی، یکی مانده به آخر اعلام می کردند! آری، خودکرده را تدبیر نیست آقایان. دنیا دار مکافات است. نزدیک تونل تنگه احد خیلی غنیمت ریخته بود. هفت از دستتان رفت. من امشب با خیال راحت می خوابم و اصلا هم غصه ماندن آشغال های خودی در کوچه افسردگی و دم در خانه سرگردانی را نمی خورم. اصلا هم نگران تنهایی آقای غریبم نیستم. آخر آقایم دل بسته یاران خراسانی خویش است، آقای ما یار «غمگسار» دارد، و چه یاری و عجب غمگساری. من امشب آسوده سر به بالین می گذارم، آخر نه قرار بود وزیر فلان وزارتخانه شوم، نه رئیس بهمان سازمان و نه میر عامل فلان کارخانه و نه مسئول فلان موسسه و نه مدیر مسئول فلان نشریه و فلان روزنامه. نه! من قرار نبود با رئیس جمهور شدن کاندیدایم در این مملکت کاره ای شوم. من بی کار نیستم. من کار دارم، من بدکاره سیاسی و مکاره احساسی نیستم. من احساس خوشحالی می کنم از اینکه تیر «تابناک» به سنگ خورد و برادر محسن سیاه نژاد سنگ روی یخ شد. حقیقتا احساس روشنی به من دست می دهد، از اینکه مشعل نفتی «خاموشی» را حقیقت به باد داد. من خودم قدری قبل تر به خبرگزاری حِقدنیوز گفته بودم که این کارها آخر و عاقبت ندارد. پیش تر گوشزد کرده بودم که رسم مهر ورزی، کینه توزی نیست. آخر دیدید شهابتان به مراد زمینی اش نرسید؟ اتمسفر خیلی بی‎رحم تر از آن است که برخی پیشگوهای نجومی تصور می کنند. پس سال قبل در همین ایام، گزاف ننوشتم آن مطالبی را که به تیریج قبای برخی برخورد! تنها شریعتمداری نیست که خوب پیشگویی می کند، من فردای برخی را توی پیشانی نوشت گفتار و کردار امروزشان می بینم، همانطوری که سرانجام امروزشان را دیروزی دیدم که برخی امروز آن را به عینه می بینند. طرف توی وبلاگش برای خود کامنت توهین آمیز و فحش های رکیک می نویسد و می اندازد گردن دیگران، تا مخاطبان با دیدن آن تحریک شوند و بی خبر از همه جا در پاسخ آن کامنت، توهین کنند به منسوبان آن، یا اینکه در جواب او با ژستی روشنفکرانه و حق به جانب، اعلام تأسف کنند برای عده ای. حفظ حرمت امام زاده به عهده متولیست. دوستان! آن روز که خود این کار را باب کردید، باید به فکر این روزها می بودید. لیکن دوره این ننه من غریبم بازی ها گذشته. و ایضا دوران «ادبیات تهاجمی» و دوره «ادبیات ساندیسی» و دوره «غلط کردید بی شمارید»! من در مکتب‌خانه «نون و القلم و ما یسطرون» با نهایت احترامی که برای برخی عزیزان قائلم، اما دلم می خواهد قلمم در آداب نوشتن در باب آرمان های انقلاب، بیشتر وامدار سید مرتضی آوینی عزیز و احمد عزیزی ادیب و علیرضا قزوه ها باشد، تا اینکه مدیون سعید قاسمی و سعید تاجیک و حسین بهزاد و مهدی نصیری ها باشد.

 

ولی امروز خشکسالی بیداد می کند. دریاچه ارومیه تقوا کم آب است، پمپاژ کنید ارس بصیرت را. جنازه گندیده «اَمّار» توی بیمارستان شبه بصیرت در اغما به سر می برد. نفس مصنوعی، شوک، خون، اکسیژن... نه..! دیگر خواندن دعا و حدیث کسا لازم نیست. خدا صبرتان دهد؛ تمام کرد! «انا لله و انا الیه راجعون» اولین پیامکی بود که بعد از اعلام نتایج انتخابات دریافت کردم. ولیکن ما امشب برای گریه دنبال مجلس آبغوره گیری هفتگی هیئت الریای توابین نیستیم. گریه کردن و سرافکندگی سهم آن جماعتی ست که به خاطر رأی آوردن کسی، به مطاع آبرویشان چوب حراج زدند. دوستان! به جای باخت انتخاباتی، برای باخت اخلاقی تان پیراهن مشکی بپوشید. جای گرییدن بر حسین، برای کوفی صفتی خود اشک بریزید. من احساس سربلندی دارم و افتخار می کنم به اینکه همچون همه دوستانم مأمور به تکلیف بودم، نه نتیجه. اعتراف می کنم اگر در سقیفه هم بودم، در راستای مکتب تساهل و تسامح با استدلال های ساده انگارانه، اصلح غیر مقبول را فدای صالح مقبول «اولی» و «دومی» نمی کردم؛ حتی اگر - با این کار - خلافت سهم «نااهلان» و «نامحرمان» شود! سوگند می خورم در کوفه هم اگر بودم، نیزه تهمت را به سینه می خریدم اما خون حسین را به پای یزید نمی ریختم و سر حسین را با سکه های طلا تاخت نمی زدم. احساس خوشوقتی می کنم از اینکه با توجیه صدها اشکال و توضیح ده ها استدلال کال، سر خودم را شیره نمالیدم تا سرکه شنگول را، شربت گوارای حبه انگور فرض کنم. رأی و استدلال رأی دادن من در انتخابات، دو روز یک بار عوض نشد. من تردیدی نداشتم در رأیی که می دهم. برخی برای تمام حرف هایشان یک زاپاس اضافی دارند، کافی ست صدق یکی رد شود، آنوقت با همان زاپاس ادامه می دهند مسیر بیراهه را. من اما هیچ کدام از حرف هایم را پس نمی گیرم. سربلندم از اینکه - با علم به این نتیجه حاصله - صدبار دیگر هم اگر روز رأی گیری تکرار شود، باز رأیم همان است که بود. حالا شما چرا با این نتیجه دست پاچه شده اید؟ غصه غربت آقا و سرعت کند نظام در این دوره را نخورید. جمهوری اسلامی با ظرفیت تر از این حرف هاست که نتواند تحمل کند گرایشات مختلف سیاسی را. لیکن بی ظرفیت آن هایند که در مواجهه با این فرصت ها دیگران را تهدید و برایشان تعیین تکلیف می کنند.

 

این انتخابات منتهی الیه دموکراسی و مردم سالاری دینی را نشان داد، و البته بازی برد-برد جمهوری اسلامی بود. اگر اصلح ترین کاندیدا رأی می آورد، باز جمهوری اسلامی برد کرده بود و اگر هم کاندیدایی با نظرات و گرایشات و سیاست های متفاوت منتخب می شد، باز هم برد با جمهوری اسلامی بود. این انتخاب تو دهنی به آنهایی بود که رأی یک نفر را برابر با هفتاد و پنج میلیون ایرانی می دانستند و تقلب را رمز عملیات فتنه شان کردند در سال هشتاد و هشت. اما انگار انقلاب به یک دوم خرداد دیگر نیاز داشت تا دوباره هوش و حواس پرتمان سر جایش برگردد، تا بعضی به ظاهر بسیجی ها و مذهبی های رمانتیک که هنوز در عرصه سیاسی دست چپ و راستشان را به درستی نمی شناسند، بدانند که اقلیت چیست و غربت یعنی چه؟ کاش بیش از این ها قدر این هشت سال را می دانستیم. مسئله چندان پیچیده ای نیست، حساب دو دو تا چهار تاست. وقتی با دست خود، کار خوب کسی را هم زشت جلوه دادیم و توی حرف های درست و خدمات صحیح او نیز دنبال ایراد و اشکال می گشتیم، باید فکر روزی را می کردیم که با تحریم رو به تزاید غرب و همت مضاعف سرمایه داران وطنی در لجبازی و همچنین تلاش های رسانه ملی و صرفا جهت اطلاع دوستان در رسانه های خودی و نخودی و غیر خودی، مردم از اصول گرایی و هر کس که مرامش شبیه آن مرام و مسلک است خسته شوند. هشت سال فرصت داشتیم که خدمت کنیم و تئوری های مدیریتی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی مان را عملیاتی کنیم. فرصت هشت ساله ای که می توانست صرف وحدت و خدمت هر چه بیشتر شود را به اختلاف افکنی و تفرقه پرداختیم. نیاز به گرفتن ژست روشنفکری و تحلیل گری نیست، بیایید مردم را سرزنش نکرده و برایشان موعظه نکنیم. این انتخاب کفاره ناشکری و سزای تفرق ما در این سال ها بود. مردم از آرمان های انقلاب و رهبری روی برنگرداند، ولی خسته شدند از بازی های سیاسی هیچ و دعواهای زرگری پوچ. و اکنون که نوبت ما به اتمام رسید، مردم سکان هدایت جامعه را سپردند دست گروه دیگر. حالا وقت آن است که کلید چوبی کتمان کنند توی آستین باورمان. بچشید از این سرب مذاب، که این سرنوشت غافلان فلان فلان شده است.

 

*طی این چند روزی که نبودم، برخی دوستان به این حقیر لطف داشتند و بنده نوازی کردند. برخی نیز رسم رفیق نوازی را در قبال ما جاری کردند. بعضی ما را نصیحت کردندی و برخی نیز از چرایی سکوتم پرسیدندی و برخی سکوتمان را مفتضانه خواندندی. اکنون آمده ام که بگویم واقعیت امر این است که چند روزی دسترسی به اینترنت نداشتم. و الا زودتر از این از خجالت برخی دوستان در می آمدم. همان دوستانی که در روزهای غیبتم حسابی خجالت زده کردند مرا! من سکوت نکرده ام، اتفاقا آنقدر حرف برای گفتن دارم که به این زودی ها وقت برای سکوت نداشته باشم. اما دلم نمی خواهد حرف هایی را بزنم که تا پیش از این هیچگاه دوست نداشتم بیانشان کنم. این همه روز سکوت کردم و جواب هیچ کدام از جُک های سیاسی را ندادم، نه اینکه حرفی نبود و عرضی نیست، بلکه نمی خواستم به آتش این اختلافات دامن بزنم! نقض غرض های صدباره برخی را دیدم و دم بر نیاوردم. من به دو کلمه «وحدت کلمه» در عمل ایمان داشتم، نه اینکه تنها توی نوشته هایم و در حد حرف باشد.  لیکن این طور نمی شود که ما سکوت کنیم و دوستان هر آنچه در ذهنشان می گذرد را به زبان بیاورند. من خودم یک کارخانه عظیم جمله سازی دارم، اما همه تولیدات کارخانه ام را دور نمی ریزم و برای هیچ و پوچ حرامشان نمی کنم. آخر حرافی که کاری ندارد، اما برخی گمان می کنند اگر کسی در پاسخ به آنها حرفی نزند به معنای صدق سخن آنها و اصالت استدلالشان است؟

 

 

نظرات  (۵۶)

۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۵۱

قاصدک می گوید:

سلام آقا سید
ما خیلی دقیقه صبر کردیم اما شما ب روز نشدید!
لطفا لینک اون مطلبی ک ی تیکه ش این بود: امیرعلی ها زیاد شده اند اما غلامعلی....
کاش ی جستجوگر هم داشت این دل آباد برای این وقتا
ممنون

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
شرمنده بابت تأخیر
اینترنتمان مشکل داشت، باعث شد قدری با تأخیر مطلب ارسال شود.
آن مطلبی هم که فرمودید به دلایلی پیش نویس شده است تا بعد از اصلاح و ویرایش، دوباره ارسال شود.
ان شاءلله برخی امکانات بزودی به سایت اضافه خواهد شد.
۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۱۶

لیلا می گوید:

دارید میزان صبر ما رو می سنجید که به روز نمی کنید؟!
باید می گفتید "ان شا الله" تا دقایق دیگه سایت به روز میشه...
یا علی
منتظریم

پاسخ دل‌باخته :


شرمنده بابت تأخیر ناخواسته ای که برای ارسال مطلب پیش آمد.
دیگر همگی باید تمرین صبوری کنیم برای «صبر جمیل»..
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۵

حسین رضائی فرد می گوید:

سلام جانم
عالی بود متنتان....

پاسخ دل‌باخته :


سلام بزرگوار
سپاس 
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۱

فاطمه ... می گوید:

" من احساس خوشوقتی می کنم از اینکه با توجیه صدها اشکال و توضیح ده ها استدلال کال، سر خودم را شیره نمالیدم تا سرکه شنگول را، شربت گوارای حبه انگور فرض کنم. من رأی و استدلال رأی دادنم در انتخابات، دو روز یک بار عوض نشد. "

می دانستیم این با تاخیر آمدن نتیجه ی خوبی خواهد داشت . هم روسیاهی ماند به ذغال هم جلز ولز برای آنهایی که روی روغن سوخته حساب دیگری باز کرده بودند... حالا که هم شب دراز است هم کلید در دستان دولت ، می بینیم قلندر کجا رو به کدام در خواهد خوابید ...

پاسخ دل‌باخته :


اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم..
,
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۴

حمید می گوید:

سلام
خیلی خوشحال شدم که یه وبلاگی پیدا کردم که بعد از اونایی که زدن تو جاده خاکی بیام مطالبش رو چند بار بخونم...ولی
تقریبا با تمام مطالبی هم که نوشتید موافقم ولی ارزش حرفایی که میزنید خیلی بیشتر از اونه که بخواهید به چهار تا وبلاگ نویس این جوری توهین کنید
این جوری همه ی حرف خوبی هم که زدید زودتر فراموش میشه.
مثلا این جای متن که گفتید:
"آخر نه قرار بود وزیر فلان وزارتخانه شوم، نه مسئول فلان موسسه و نه مدیر مسئول فلان نشریه و فلان روزنامه. نه! من قرار نبود با رئیس جمهور شدن کاندیدایم در این مملکت کاره ای شوم. من بی کار بی عار نیستم، من هرکاره ی بی چاره نیستم، من کار دارم، من بدکاره سیاسی و مکاره احساسی نیستم"
به نظرم اصلا حرف درستی نیست.

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم؛
این نظر لطف شماست.
برای عاقبتمان دعا کنید بزرگوار.
آن بخش از نوشته خیلی کلی تر از آن است که مصداق معین و از پیش تعیین شده ای داشته باشد.
اما تقصیر نویسنده متن - که حرف دلش را نوشته - چیست، اگر برخی با منش و سیاست و مدیریت خودشان مصداق این حرف ها باشند.
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۷

بانوی آذر می گوید:

و من هرگز پشیمان نخواهم شد از اینکه اصلح را انتخاب کردم حتی اگر نشد که بلطف او جلیل ترین فرصت ها را بچشیم...
اما حال می گویم بگذار مردم خود قضاوت کنند کلید جدید را و باز کردن قفل های کهنه را!!
مظلومیت اصولگرایان حالا پدیدار است و این مظلومیت به دست اصولگرایان ظاهری و اسمی بیشتر حاصل شد.
من قبول دارم که بی اندازه ناشکریم.بدی های دولت قبل آنقدر چشمگیر نبود که روی خوبی های آنچنانی اش را بپوشاند و آن را به بدترین اوضاع در ایران معرفی کند

و من الله توفیق

پاسخ دل‌باخته :


آنقدر سرمایه دارها با این دولت هماهنگ هستند که از همین روزهایی که هنوز دولت جدید شکل نگرفته و سیاستی برای کنترل بازار توسط آن اتخاذ نشده، نرخ قیمت های بازار از جمله ارز و طلا و سکه افت می کند هر روز. 
این تازه اول راه است. آنقدر وضع خوب شود که دور دوم هم رأی را همین دولت خواهد برد.
نه اینکه خوب شدن وضع اقتصاد بد باشد، اما این را می رساند که وضع بد اقتصادی دولت دهم بیشتر از آنکه نتیجه سیاست های دولت باشد، متأثر از لجبازی سرمایه داران با این دولت و فشار اقتصادی به مردم برای تغییر جریان سیاسی حاکم در مسند ریاست جمهوری بود.
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۷:۰۶

شهیدبی پلاک می گوید:

سلام-
... و من هنوز در دل نگه میدارم نا گفته هایم را...
فرصت بسیار است برای گفتن ها...
زمان،‌ بهترین وسیله است برای رو شدن خیلی ها که خیلی تند آمدند و تند میروند...
آخر تند روی ها سقوط است.. سقوط! هر جا که باشی!
کاش در این میان از قطعه 26 عبور نمی کردیم.... حیف از خرج کردن آن نبود؟؟؟
کاش بابا اکبر بود و راه را نشان میداد...
کاش با صادقین دوئل نمی کردند!!!
اما...
این سینه را خدا داده که دردهایت را مخزنی باشد..
یاعلی

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
حق دارید. نمی توان پیرو علی بود و جلوتر از ولی حرکت کرد.
نمی توان خود را عمار نامید اما، در طی مسیر عشق، بیمار رفت. 
عمارهایی که در دام هوی و هوسِ عمرو عاص های نفسانی هستند! 
آه، که پایان تمام تندروی ها در بالا رفتن، با کله زمین خوردن است.
براستی که سقوط، پایان ناخوشایند شاهنامه افراط است. 
جلوتر از ولی بودن آنجا رواست که باید تیرها را به جان خرید.
نه اینکه آنقدر از ولی جلوتر و دورتر باشیم که وقت رسیدن به دو راهی ها، ندانسته راه ضلالت را انتخاب کنیم.
وقتی «علی» اهل ناسزا و هتاکی نیست، «عمار» هم نیست. پس عمارنام ها هم نباید باشند، اگر شیعه علی و پیرو ولی هستند.
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۵

فاطمه .... می گوید:

بیایید ناراحت نباشیم از این نتیجه ؛
مگر نمی دانید چرخ زندگی مردم قرار است با دم خاتمی و هاشمی و معین بچرخد .. ؟
ما چرخ سانتریفیوژ می خواهیم چه کار .... علی رضا که بزرگ شد خودمان جوابش را می دهیم ..
مثلا قرار است زندانی سیاسی که اول اسمش میرحسین است آزاد شود ؟ و
حسن روحانی ، عموی مهربان قصه ها ، با یک دست پر پسته و یک دست کلید دروغ های اصلاحات ، راه خون دل خوردن رهبر را بازتر کند ...
دوم خرداد ماندگارتر است یا نه دی ؟
علامه مصباح عمّارتر است یا هاشمی علیه الرحمه ؟
گفتمان انقلاب پیروزتر است یا توافقات اشرافیت و سازش ؟
ما أکثر العِبر و أقلَّ الاِعتبار؛ /چه بسیارند عبرت ها، و چه اندک است عبرت گرفتن./
جلیلی حقش بود رأی نیاورد ، چون بلد نبود فیلمی نشان دهد که در باغ سبزش ، سبزتر باشد ، بلد نبود از خودش شعار بسازد و هرچه می گفت انگار از روی خامنه ای دات آی آر کپی کرده بود ، بلد نبود سوار بولدوزر شود و یک تنه برود روی دولت قبلی ...
جلیلی نمره ی سیاستش ضعیف بود ، نمی توانست با یک پا روی خط میانه روی قدم بزند و مقاومتش را فدای جبهه ی دیگری کند چون جوّ سازی رأی آوردنش بیشتر است .
چشم رسانه های دشمن کور ، ما باید حماسه سیاسی ایجاد می کردیم که کردیم..
رأی اکثریت به روحانی هم رأی به نظام است ، نظامی که صاحب دارد . ولی دارد . سرباز دارد و هیچ تدبیر غیر علی پسندانه ای هم نمی تواند امید ملت معتقد به جمهوری اسلامی را بگیرد .
آقایمان گفت به درک که قبول ندارید ، ما هم لبیک مان را فریاد می زنیم و می گوییم به درک که شما از این نتیجه خرسند شدید ... ما بعضی هامان فقط افراطی گری بلدیم ، آن روز که رهبر گله از تفرقه می کند عده ای لب به حمایت می گشایند و تعریف و تمجید از عقاید و سفت و سخت بودن خودشان ، اما روزی را که تذکر به تقوا و توکل و انتخاب اصلح می دهد همه کارشناس می شوند و می خواهند به بعضی کارهای ولی هم ایراد بگیرند.
امروز همین هایی که به قضاوت انتخابات مشغول اند ، اگر به قبل از رأی گیری برگردند باز هم زبان توهین و تخریب شان بلند است و تفاوت جایگاه ها را تشخیص نمی دهند...
ما حقمان است که روحانی بر کرسی صدارت بنشیند ، بالاخره مملکت نیاز به عدالت دارد ، هرچه در این 8 سال عقده ی فروخورده از این جناح مانده باید یک جور تخلیه شود ، مثل تمام این شب ها که خیابان رقصی ستادهایشان آدم را یاد جشن های هالیوود می انداخت ...
ناراحتی ندارد ، از پشت میز مذاکرات بیهوده که بیرون آمدیم و به مصالحات رسیدیم دیگر هیچ زخم و نقص و دردی در سفره ی زندگی مردم نمی ماند .
آقای روحانی ! دست محسن رضایی را هم بگیر که 300 تومان دیروز را به ما برگرداند ، یک جوری بهار را به خانه ها برگردان و از این زمستان نجاتمان بده که ما یادمان برود آبشخور فسادهای امروز از کجا و کدام دولت اسبق بوده ... الان دنیا منتظر است که ما سفرای فرهنگ ناب مان را برایشان صادر کنیم و فراری ها را سر زندگی شان برگردانیم..
در مملکت جمهوری اسلامی بچه حزب اللهی ها توان سختی کشیدنشان زیاد است ، اما تحمل سختی کشیدن رهبرشان خیلی کم ..!!
لطفا حواس خودتان را جمع کنید آقای بنفش .

" إن الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم "
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۵۲

احسان می گوید:

سلام
ما برای رضای خداوند تابناک در این تابستان گرم سیاست، بستنی «ویکی» لیس نمی زدیم.
شمایی که حتی توی نظرسنجی های سایت های بی شمارتان، خود را اول و ما را با ارفاق غرضی، یکی مانده به آخر اعلام می کردید!
قتا احساس روشنی به من دست می دهد، از اینکه مشعل نفتی «خاموشی» را باد خاموش کرد.
این قسمت ها جالب بود و کمی خندیدیم هر چند آخرش کوفتمون شد این خنده
حالا وقت آن است که کلید چوبی کتمان کنند توی آستین باورمان. بچشید از این سرب مذاب، که این سرنوشت غافلان فلان فلان شده است.
یا علی

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
کار از گریه گذشته ست، به آن می خندیم..
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۵

آنتی توهم می گوید:

بله، مختار با تدبیر عمل کرد و نتیجه را پای تکلیف یکباره ذبح نکرد،آفرین!
اما تشخیص نتیجه خود داستانی دارد! اینکه اصولگراها به عرصه بیایند و اصلاح طلبان پیروز شوند، این نتیجه ای ست که باید تکلیف را برایش فدا کرد؟!
آیا ولایتی و رضایی و قالیباف و جلیلی که ظاهرا همه دم از ولایت می زنند، یکی هستند؟!
حرف زدن چقدر ملاک است؟
شجاعت با حرف به دست می آید؟!
چه کسی گفته مثلا اگر همگی به قالیباف رای می دادیم بهتر بود تا اینکه روحانی برنده شود؟!
وقتی آقایی که از تنهایی اش گله می کنی و اشک می ریزی به تو دستور می دهد که فردی را برگزینی که از قبلی ها بهتر و کم عیب تر باشد تو به چه حجتی به خود حق میدهی دقیقا طبق دستور عمل نکنی؟!
آیا آقایت گفته بود اصولگراها برنده شوند؟!
اصلا اسم اصولگرایی و اصلاح طلبی، فقط اسم است،اسم!
رسم را باید در واقعیت جست،در حقیقت!
احمدی نژاد که احمدی نژاد بود، جاهایی، از ولایت مداری،مارا به حیرت وادار کرد!!
حالا شما چه توقعی از مردم بصیر ولایتمدار دارید که کسی مانند او یا کمتر از او را برگزینند؟!
آخر برادر من، فردای قیامت باید جواب این رای را بدهم…
پناهیان باید جواب رایش را بدهد، مصباح باید جواب رایش را بدهد،جواب ما را که حزب اصولگرا نمی دهد!!
اگر چنین باشد تقصیر امام رضا بود که امام حسن عسکری در زندان زیست و امام زمان در کودکی غایب شد!
ایا امثال مامون عقبتر از امثال معاویه نبودند؟!
چرا وقتی فضا را برای حکومت باز دید نپذیرفت؟!
برای اینکه حکومت کردن نتیجه ای نیست که مادنبالش هستیم، عبودیت،نتیجه ای ست که دنبالش هستیم
اول هم “قوا انفسکم و اهلیکم نارا” اول خودم باید شخصا به تکلیف عمل کنم و از پرتگاه سقوط نکنم بعد،تمام تلاشم را بکنم و جامعه را هم کمک کنم که نجات یابند و به رستگاری و عبودیت خدا نائل شوند
این را بدانید که من به اندازه ی یک رای خودم و تمام مدعیان ولایت به قدر همان یک رای هم اجازه نداریم تکلیف را رها کنیم و نسبت به نتیجه بی تفاوت باشیم. حالا هم که روحانی رای آورد زمانه، زمانه رای اوردنش بوده! اما زمانه هرگز به عقب بر نخواهد گشت و پس از ۸ سال تبعیت ملت و دولت (هرچند با فراز و فرود) ،مثل دوره ای که شیخ دیپلمات،وا می داد، سید علی تنها نخواهد شد
یقینا زمانه عوض شده،و عرصه تاثیر ولایت در قلوب ملت و حمایت از ایشان به طور غیر قابل بازگشتی،وسیع و پهناور گشته…
-----------------------------------------------------------------
نه آهستان،نه قطعه 26، حرف هایمان را در سایتهایشان منتشر نمی کنند
در دوئل هم که جابی نمی گیریم
اینها بیشتر آدم رو می سوزونه

پاسخ دل‌باخته :


ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۳۷

سمانه می گوید:

مشکل ما اینه که از فرصت ها استفاده نمی کنیم....
وقتی هم که از دستشون دادیم.... حسرت... سرزنش...

پاسخ دل‌باخته :


حق با شماست.
اما جسارتا به دلیل اینکه شرایط ارسال کامنت را نوشته بودم، 
برای پاس داشتن زبان فارسی، کامنت فینگیلیش شما را تأیید نکردم.
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۲

فاطمه می گوید:

"عسی أن تکرهو شیا و هو خیر لکم و عسی أن تحبوا شیا و هو شرلکم ولله یعلم و أنتم لا تعلمون"
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۵۱

مصطفی روحی می گوید:

سلام
ما روز قیامت روی اعمالی حساب می کنیم که برایش حجت شرعی داشته باشیم !
انتخاب اصلح وظیفه ی شرعی ما بوده و هست ! از نتیجه ی این انتخابات هم هیچ ترس و حزنی به دل نداریم چرا که فرمود : فلا خوف و لا هم یحزنون !
باورمان این است که فصلی نو در ولایت مداری و ولایت پذیری آغاز شده است .
مباد که در این کلاس رفوزه شویم ....
سیدجان التماس دعا !
۰۱ تیر ۹۲ ، ۰۵:۲۴

محمدمهدی می گوید:

سلام آقا سید...
الهی رضاً برضاک....

سید من 17 سالمه، چه کار کنم که مثل شما خوب و عمیق بفهمم؟
خیلی حساب می بریم ازت سید... :-))
۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۱:۱۷

ماری می گوید:

سلام آقا سید
خوبید؟
انشاالله عاقبت مان به خیر شود
۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۴:۰۰

مانا می گوید:

این متن بعد از شنیدن خیلی سرزنش ها و حرف ها که یک نمونه اش این بود که دیدید دیگه دست رهبری رو کوتاه کردیم !!! روحانی کدومه ما فقط رفسنجانی رو می شناسیم و... خیلی آرومم کرد
۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۷:۵۸

سعید می گوید:

سلام بر شما
با این پاسخ که به یکی از خواننده هاتون دادین:
آنقدر سرمایه دارها با این دولت هماهنگ هستند که از همین روزهایی که هنوز دولت جدید شکل نگرفته و سیاستی برای کنترل بازار توسط آن اتخاذ نشده، نرخ قیمت های بازار از جمله ارز و طلا و سکه افت می کند هر روز.
این تازه اول راه است. آنقدر وضع خوب شود که دور دوم هم رأی را همین دولت خواهد برد.
نه اینکه خوب شدن وضع اقتصاد بد باشد، اما این را می رساند که وضع بد اقتصادی دولت دهم بیشتر از آنکه نتیجه سیاست های دولت باشد، متأثر از لجبازی سرمایه داران با این دولت و فشار اقتصادی به مردم برای تغییر جریان سیاسی حاکم در مسند ریاست جمهوری بود.
به شدت موافقم.
خوشحالم که جایی رو پیدا کردم که حرفای دلم رو می زنه. بازم درود می فرستم بر شرف و شجاعتت
۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۸:۳۰

جمهوری اسلامی می گوید:

سلام
امیدوارم پایان انتخابات را رسما درک کنیم و بدانیم که در نظامی که ولایت فقیه در راس آن است شکست در انتخاباتش معنا ندارد!
امروز باید منتخب مردم را حمایت کنیم. نقد منصفانه البته جزء حمایت های لازم است.
مردمی که شعورشان را در انتخاب احمدی نژاد خرج کردند امروز رای شان خرج روحانی شد.
مردم به گفتمان برد برد با آمریکا رای دادند نه به گفتمان مقاومتی.
تجربه نشان خواهد داد که درست است یا غلط!
شخصا نمی فهمم که چرا باید اصلح را تنها و تنها آیت الله مصباح تعیین کند در حالی که نظرات بزرگان هم در این مورد یکسان نیست!
در یک نظام دموکراتیک که ولایت فقیه و شورای نگهبان دارد اصلح همانی است که مردم از میان گزینه های تاییدشده برگزیده اند.
پیروزی در انتخابات آن گاه مسجل خواهد شد که همه پس از انجام وظیفه و شرکت در انتخابات به حمایت از برگزیده مردم با تمام وجود مملکت را برای ساختن یاری نمایند.
پیشاپیش میلاد مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر شما مبارک
یاعلی
۰۲ تیر ۹۲ ، ۰۸:۱۲

آزاده می گوید:

سلام دوست عزیز
میلاد با سعادت منجی عالم بشریت رو پیشاپیش تبریک میگویم.
به امید ظهورش
یا مهدی ادرکنی[گل]
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۲:۵۴

من می گوید:

ممنونم
ما پشیمون نمیشیم
ولی اونا اگه تمومش نمیکنن جای تعجبی نیست
ما باید این دعوا رو تمومش کنیم
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۴:۵۰

فدایی سید علی می گوید:

سلام بزرگوار چند روزی بود که بعد انتخابات به سایتتان سر زدیمو ازینکه چیزی ننوشته بودید بسی غمگین گشتیم...
جدا حرف دل مارو زدید....
مخصوصا اینکه درباره قدیانی که الحق و الانصاف تو این انتخابات چهره واقعی خودشون رو نشون دادند....مارا بگو چه خوش خیال بودیم که این اقا رو نماد بصیرت میدونستیم....به نظرم با توجه به احوالاتی که قبل انتخابات در شناخت اصلح پیدا کرده بودم همین نلنگر برایم کافی بود که به امثال این اقا دل خوش نکنم....به پروپایش پیچیدیم اما نه تنها کامنت های مارو تایید نکرد بلکه اگر هم تایید کرد خودش از قبل به نفع خودش تغییر داده بود....
الانم که نوشته هایش باعث خوشحالی ضد انقلاب ها شده....واقعا خیالم راحت است که تکلیف را انجام دادمو مامور به نتیجه نبودم!!!!....همچین پایداری را می کوبد که انگار خود بی اشکال است....
حرف دل بسیار است اما صبر می کنیم...
التماس دعا در این روزهای زیبای انتظار...
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۶:۲۷

منتظر می گوید:

کاش اقایایمان می امد وبه همه ی همه ی همه ی این ها پایان می داد .

اللهم عجل عجل عجل لولیک الفرج
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۷:۱۶

zahra می گوید:

سلام.
با آرزوی موفقیت برای شما...
وبلاگمو به مناسبت آقامون دوباره از نو درست کردم...
منتظر حضور گرمتون هستم...
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۵

عتید... می گوید:

سلام و تبریک عید!
با افتخار سرم را بالا میگیرم که اهداف انقلابم را به نان سر ِ سفره ام ترجیح دادم. هرچند نتیجه، مطلوبم نبود اما دلم آرام بود که به وظیفه ام عمل کردم! درضمن نفسم هم از جای گرم بلند نمی شود!!!


پاسخ دل‌باخته :


سلام و رحمت و رضوان خدا بر شما
این عید سعید بر شما نیز مبارک باشد ان شاءلله
آری، ما مأمور به وظیفه ایم
«الخیر فی ما وقع» ان شاءلله
۰۲ تیر ۹۲ ، ۲۱:۳۱

آهسته عاشق می شوم می گوید:

نمازم رکعت رکعت همه عشق، خودم بی عشق...
امشب دو رکعت نماز به نیت عشق می خوانم، عشق که فقط واژه نیست...
تویی، هان!
.
.
.
اللهم عجل لولیک الفرج[گل]
.
.
.
التماس نور[گل]

پاسخ دل‌باخته :


آمین

ملتمس دعا
۰۲ تیر ۹۲ ، ۲۱:۳۹

حامی می گوید:

انقلاب ریزش و رویش داره برادرمن...
قرار نیست همیشه رویش هاش رو به تماشا بنشینیم!
عاقبت بخیر باشیم انشالله

پاسخ دل‌باخته :


آری
خدا آخر و عاقبت همه ما ار ختم به خیر کند ان شاءلله
که والعاقبة للمتقین.
۰۳ تیر ۹۲ ، ۰۱:۲۴

حسین می گوید:

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات / بر جان و دل صبور مهدی صلوات

تا امر فرج شود مهیا بفرست / بهر فرج و ظهور مهدی صلوات . . .

ولادت امام زمان (عج) مبارک باد

پاسخ دل‌باخته :


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
میلاد مهدی موعود بر شما نیز مبارک.
انشاءلله چشمانمان به جمالش منور شود..
۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۰:۲۸

سپیده می گوید:

سلام
دقیقا حرف دل ما را زدید. بعضی از جمله هایتان رو بارها برای خودم تکرار می کردم و زار می زدم . بارها بر می گشتم و پاراگرافی از اول تا آخر می خواندم .
من هنوز هم می گویم ما نه تنها رای دادیم بلکه عبادت هم کردیم .
حرفها زیادند . خیلی زیاد . وقتی بیشتر حرص ادم درمیاد که می بینی طرف خودش رو مذهبی تمام عیار می دونه ولی وارونه فکر می کنه .
قلمتان استوار و اخلاصتان ماندگار .
باز هم اعتراف می کنم که سخن از زبان ما می گوئید .

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
عبادات شما و همه مومنین قبول حق باشد ان شاءلله
انسان اگر مثل رهبرش باور عبادت گونه برای انتخاب سرنوشت سیاسی اش داشته باشد، وظیفه دارد عبادت کند، اینکه عبادتش و میزان تقوا و خلوصط مورد قبول واقع می شود یا خیر، بر عهده «او»ست. 

این نشانه لطف شماست به دل آّباد.

۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۲:۴۹

سمیه می گوید:

سلام

8 سال دفاع مقدس شروع شده...
خدا عاقبت بخیرمان کند.

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
با نهایت احترامی که برای حضرت عالی قائلم، این حرف کاملا اشتباه است.
فرقی نمی کند هشت سال یا چهار سال یا بیست سال؛ برای ما جنگ تمام نشده بود، که حالا شروع شود.
تا مبارزه هست ما هستیم ان شاءلله.
والعاقبة للمتقین 
ان شاءلله
۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۲:۵۰

سمیه می گوید:


به مالک بگویید برگردد...
به حضرت ولی عصر "عج" بگویید نیاید...
عصر، عصر شما نیست...
مردم تحمل سختی ندارند...
و از عاشورا فقط سینه زدنی بلدند...
امان نامه ای که عباس "ع" نگرفت...
مردم ما گرفتند....

پاسخ دل‌باخته :


و عسی ان تکرهو شیءً و هو خیر لکم..
۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۷:۲۱

در جواب به فاطمه می گوید:

با سلام
دیگر دورانی که فقط یک عده حق فهمیدن داشتند گذشته است،دیگر همه می فهمند،میدانند چی به چی و کی به کی است و نیاز به القائات امثال جنابعالی نیست.رای به آقای روحانی،رای به اصلاح وضع موجود در قالب حکومت اسلام بود نه چیز دیگر.

پاسخ دل‌باخته :


با سلام
نظر شما و نظر ایشان و هر کس دیگری، در جای خود و به نوبه خود محترم است.
۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۷:۵۹

علیرضا می گوید:

سلام
نیمه شعبان مبارک...
با مطلبی با عنوان :
نقدی دوستانه بر مقاله ی محمد حسین جعفریان با عنوان وقتی تفرقه از الطاف اللهی می شود !

http://farhangeparvaz.blog.ir/1392/04/03/naghdidostane21312312
بروز هستم...
فرهنگ پرواز

پاسخ دل‌باخته :


سلام
میلاد مسعود منجی عجل الله بر شما نیز مبارک
ان شاءلله که از منتظران واقعی و زمینه سازان ظهور آن حضرت باشیم.

۰۴ تیر ۹۲ ، ۰۱:۰۵

اصلاح طلب می گوید:

خانوم فاطمه برگردبه چهارسال پیش ببین حق میر حسین حصرخانگی بود یا کاخ ریاست جمهوری؟بعد از چهارسال18میلیون به اصلاحات رای دادند با اینکه مشارکت13 درصد کم شده بود.حالا اینها رای به اصلاحات بود یا به عقاید سخیف امثال جنابعالی؟
لطفا انقدر تمامیت خواه و تعصبی نباش

پاسخ دل‌باخته :


بزرگوار؛ حق با شماست، به لحاظ فقهی و حقوقی هم حق جناب میرحسین موسوی حصر خانگی نبوده، و البته که اعدام حق ایشان بوده، اما وی مشمول الطاف رهبری و رأفت نظام اسلامی شدند که حق ادامه حیات را دارا هستند امروز. میرحسین بیش از آنکه حمایت امثال حضرتعالی را دار باشد، از حمایت سران رژیم صهیونیسیتی و آمریکا بهره می برد.

شما از نامتان پیداست که اصلاح طلب هستید، باید خوب بدانید که نماینده اصلاحات در این انتخابات جناب دکتر عارف بودند، نه دکتر روحانی. دکتر عارف نماینده اصلاح طلبی بودند اما دکتر روحانی نماینده جناح راستی سنتی هستند.
برای تنویر ذهن جانبعالی باید عرض کنم که رأی به روحانی در این دوره رأی به اصلاح وضع موجود بوده است نه رأی به اصلاحات. 

نظامی که به زعم شما 11 میلیون در یک انتخابات تقلب می کند، تقلب حدود 300 هزار رأی برایش در این انتخابات کاری ندارد! چرا نظام در انتخابات دوره پیش تقلب کرد و این دوره تقلب نکرد؟ نکند نظام در رودربایستی قرار گرفت؟ توهم توطئه آیا غیر از این است.
کاش از امثال ما یاد بگیرید که به رأی مردم و نظر دیگران احترام بگذارید، لطفا به عقاید دیگران توهین نکنید، که ادب مرد به ز دولت اوست آقای اصلاح طلب!
۰۴ تیر ۹۲ ، ۱۳:۳۹

اصلاح طلب می گوید:

دوست عزیز،نمی دانم شما از کدام فقه و حقوق صحبت می کنید که من وکیل دادگستری از آن بی خبرم!لطفا عقاید شخصی تان را به قانون نسبت ندهید و بگویید"عطوفت رهبری"در کدام اصل از قانون اساسی آمده است؟و بدانید عدم اعدام میرحسین به خاطر ترس از عواقب مهلک آن بود.
ساده لوحانه است که فکر کنید آقای روحانی نماینده اصلاحات نیست.چراکه رای ایشان از یک طرف مرهون کنارکشیدن اقای عارف به نفع ایشان است و از طرف دیگر وام دار حمایت سران اصلاحات و خصوصا آقای خاتمی است.

اما در خصوص عدم تقلب در این دوره باید گفت که نظام در اثر اعمال دولت اصول گرا در هشت سال گذشته به شدت از نظر سیاسی و اقتصادی و پشتوانه مردمی تضعیف شده بود و توانایی تقلب دوباره را در خود نمی دید و خود شما نیز خوب می دانید اگر رای اصلاحات نبود مشارکت به زیر چهل درصد می رسید،هرچند که برای تسکین خاطر هم مسلکانتان حاضر به اعتراف به این امر نیستید.

و من الله توفیق

پاسخ دل‌باخته :


امام خمینی در صحیفه نور می فرمایند: کسی که حکم شورای نگهبان را قبول نکند، پیگیری و اعتراض کند و .. {حوادث و اتفاقات و خیانت های انجام شده توسط این شخص طی سال های گذشته بماند}؛ مفسد فی الارض است. و مفسد فی الارض هم حکمش اعدام است. نظام از رد صلاحیت هاشمی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است و رئیس مجلس خبرگان بود پیشتر، نترسید. از محاکمه میر یزید بترسد؟

شما موسوی خوئینی ها، این مرد خاکستری اصلاحات را باید خوب بشناسید، ایشان قبل از انتخابات گفتند: خوب شد هاشمی رد صلاحیت شد، اگر ایشان تأیید می شد و رأی می آورد انتقام هشت سال اصلاحات را از ما می گرفت! 

یکبار دیگر بخوانید نامه انصراف جناب عارف را. ایشان که نماینده اصلی اصلاحات بود اسمی از جناب روحانی آوردند در این نامه؟ چه عاملی باعث شد تا ایشان حتی حرفی از انصراف به نفع کسی نیاورند؟ عصبانیت و دلخوری مشهود بود در این بیانیه شان. چرا که نمی خواستند، اصلاحات و جناح موسوم به چپ را فدای نماینده جناح راست سنتی کنند. اما مجبور شدند برای حیات حداقلی شان به نوشیدن این شرنگ زهرآگین تن دهند. 

جناب روحانی در کنفرانس خبری در پاسخ به سوالات خبرنگار اعلام کردند که اعتدال گرا هستند و دولت شان فراجناحی ست. توی حرف های ایشان نشانه ای از باور اصلاحات وجود نداشت جناب.ایشان که احیانا دروغگو که نیستند؟ شما از خود جناب روحانی، روحانی تر نشوید و ایشان را برای خود مصادره نکنید. 
بد نیست نگاهی به این فایل بیندازید:

پس از نظر شما تقلب کردن بسته به پشتوانه مردمی ست؟ یعنی در 88 نظام و دولت پشتوانه مردمی داشتند، اما حالا ندارند؟ حرفتان به نظرتان خنده دار نیست؟ یعنی مردم از این دولت امید هم اگر نا امید شوند، نظام پشتوانه تقلب پیدا می کند برای دور بعد؟ متأسفم برای این تحلیل ساده انگارانه. اگر مردم پشتیبان کسی باشند، رأی می دهند به او و اگر مخالفش باشند، به نفر مخالف او رأی می دهند.باطل کردن 300 هزار رأی باطله کجا و تقلب 11 میلیون رأی کجا؟ خوب است بدانید که باطل کردن 300 هزار رأی باطله پشتوانه نمی خواهد جناب!!! 

حالا جمهوری اسلامی را دموکراتیک ترین نظام و این انتخابات را بهترین و دموکراتیک ترین انتخابات می خوانند، چراکه کسی رأی آورده که به او امید دارند. و الا اگر کسی که به او متمایل بودند در نهایت رأی نمی آورد، می گفتند تقلب شده است.

بروید بخوانید کتاب «من مدیر جسله ام» را، شرح جلسه رهبری با نمایندگان نامزدهای انتخابات 88 برای شنیدن دلایل آنها برای اثبات ادعای تقلب. بزرگان شما نتوانستند یک سند برای تقلب بیاورند. خنده دار است دلایل های مطرح شده مبنی بر تقلب در انتخابات، توسط نمایندگان موسوی و کروبی در آن جلسه.
۰۴ تیر ۹۲ ، ۱۹:۲۰

حامی می گوید:

اعتماد بنفس دوستان مدعی تقلب تو حلقم واقعا!!!
والا ماها بودیم از بعد از انتخابات92 از لونه هامون بیرون نمیومودیم با این آبروریزی!

پاسخ دل‌باخته :


خود گویند و خود خندند،
اینها کلاً هنرمندند!
۰۵ تیر ۹۲ ، ۰۰:۴۴

شمیم می گوید:

بخشی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت حضور حماسی مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم:
"اکنون که حماسه‌ی سیاسی و نقطه‌ی اوج آن در جمعه‌ی بیست‌و‌چهارم خرداد با پیروزی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده است، هیجان و التهاب روزها و هفته‌های رقابت، باید جای خود را به همکاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه شایسته‌ی خود را به دست آورند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید کسی را به رفتار و گفتاری دور از شأنِ خردمندی و فرزانگی وادار کند. نگذارید بدخواهان، احساسات مردم را ابزار خواسته‌های پلید خویش کنند. وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه‌ی امنیت کشور و خنثی‌کننده‌‌ی ترفندهای دشمنان است.

۲- رئیس‌جمهور منتخب، رئیس‌جمهور همه‌‌ی ملت است. همه باید برای دست‌یافتن به آرمان‌های بزرگی که رئیس‌جمهور و همکاران وی در دولت، متعهد و مسئول تحقق آنند، به آنان کمک و با آنان همکاری صمیمانه کنند."
با سلام.
ما همواره مکلف به وظیفه هستیم. انشاالله که بتوانیم وظایف خود را به درستی انجام دهیم، و کوتاهی ها را جبران نماییم.
التماس دعا.

پاسخ دل‌باخته :


آری، ان شاءلله وظایفی که بر دوش تک تک ما هست را به نحو احسن انجام دهیم.
محتاج به دعا هستیم
۰۵ تیر ۹۲ ، ۰۱:۰۶

اصلاح طلب می گوید:

و اما بعد:درمورد افساد فی الارض این نظر شخص امام خمینی(ره)بوده و نص قانون در مورد این جرم با این سخن امام (ره)کاملا متفاوت است.

در مورد اظهارنظر موسوی خویینی ها باز هم نظر شخصی ایشان است و دلیل نمی شود که نظر تفکر اصلاح طلبی باشد وآیا نظر جناب محمد خاتمی هم همین است؟


در رابطه با نحوه کناره گیری آقای عارف این یک حرکت کاملا حساب شده و دقیق بود چون ایشان می خواستند اصول گرایان معتدل هم در صف هواداران روحانی باقی بمانند و ما به این نحوه کناره گیری از قبل اگاه بودیم و این کاندیدای اصول گرایان بودند که ساده لوحانه میدان را برای یکه تازی آقای روحانی فراهم کردند.و شما دیدارهای پس از پیروزی اقای روحانی با جناب عارف و همچنین تجلیل اقای روحانی از ایشان را چگونه توجیه می کنید؟


باز هم توصیه می کنم در اصلاح طلبی روحانی شک نکنید.اگر منطقی به قضیه نگاه کنید ایشان حتی اگر اصلاح طلب هم نباشد می داند و می دانیم که با ارائ اصلاح طلبان به این مهم دست یافته است و راهی جز جلب رضایت اصلاح طلبان برای حفظ قدرت و پیروزی احتمالی در اتنخابات بعد نخواهد داشت.چون همه می دانیم که اصول گرایان به ایشان رای نخواهند داد.
پس از انتخاب کابینه درستی حرف بنده به شما ثابت خواهد شد.


و اما باز هم در مورد عدم وجود تقلب در این دوره باید در نظر داشت که نظام از این کار دو هدف داشت:
1_سالم نشان دادن انتصابات قبل
2_علم به اینکه اگر انتخابات به دور دوم هم کشیده شود،به دلیل شرکت احتمالی افرادتحریم کننده انتخابات باز هم آقای روحانی پیروز حتمی انتخابات است.
پس هزینه و ریسک تقلب در این دوره را نمی توانست تقبل کند.


و در مورد ادله اقای موسوی و اقای کروبی باید گفت که ایشان تقاضای ساده ای از شورای نگهبان داشت مبنی بر اینکه آرای یک شهر مثل تبریز(با تطبیق شماره ملی افراد)مجددا شمارش گردد که شورای نگهبان به هیچ وجه این پیشنهاد را نپذیرفت.آیا این پیشنهاد منصفانه نبود؟


به هرحال دوست عزیزشما نیز سعی کنید واقع بین باشید. تحولات اقتصادی و سیاسی همین چند روز نوید بخش روزهای بهتری برای این مردم رنج دیده است...روزهایی سبز و پرامید...

پاسخ دل‌باخته :


در کامنت قبلی عرض کردید: "از کدام فقه! و حقوق صحبت می کنید که من وکیل دادگستری از آن بی خبرم!"؛ حالا نمی خواهید بگویید که در فقه هم فقیهی جامع الشرایط می باشید؟! همین نظر شخصی! -به زعم شما- امام خمینی، به عنوان یک فقیه و مجتهد -جدای از رهبری امت اسلام- شخصی چون سلمان رشدی را مرتد اعلام می کند و ریخن خون وی را حلال می کند.

 

پدر اصلاحات، عالیجناب سایه، پدرخوانده اصلاحات، پدر معنوی اصلاحات، مرد خاکستری اصلاحات! فکر می کردم بهتر از این ها موسوی خوئینی ها را بشناسید! این القاب را من نداده ام به ایشان؛ به ما که می رسد نظر همه شخصی ست اما نوبت شما که می شود نظرتان وحی منزل است؟ من هم می توانم بگویم شما نیز نظر شخصی تان را نسبت به جناب روحانی می فرمائید؟ جناب خاتمی 5 روز طول کشید که تبریک بگویند به دکتر روحانی! نکند این هم برداشت شخصی ماست؟


ما از خدا می خواهیم که کشور پیشرفت کند و مشکلاتش به حداقل برسد و رفع شود. اما جنابعالی چنان از تحولات سخن می رانید که گویی دولت جدید سرکار آمده و سیاستی اتخاذ کرده که منتج به تحولات شده! اصلا نکند صعود تیم ملی به جام جهانی مدیون رأی شما و مرهون تلاش های بی دریغ دولت منتخب است؟ حقیقتا در حال حاضر آیا دولت جدید روی کار آمده و سیاستی اتخاذ کرده که این تحولات منسوب به آن باشد؟ پس این تحولات از چه مسیر و طریقی در حال رخ دادن است؟ کاش پاسخ این مورد را هم بدهید.

 

رنج مردم از دست آنهایی که وقته در حاشیه ماندند با باندهای ثروت و قدرتی که در اختیار دارند، گلوی اقتصادی گشور را فشرند در این چند سال تا مردم را مجاب کنند که دولت فعلی و رئیسش ناکارآمد و یک خائن تمام عیار است. تا آنجا که مردم از هر کس که هم مرام او بود روی برگردانند و به تفکر متفاوت با او رأی دهند. و وقتی این اتفاق افتاد، شل کرده اند گلویی که محکم فشارش می دادند.

 

اما درباره تقلب؛ قبل از اینکه انتخابات برگزار شود، در صبح انتخابات همسر جناب آقای هاشمی رفسنجانی پرده از پروژه ای از پیش طراحی شده برداشتند و عرض کردند: «اگر موسوی برنده نشد، تقلب شده و بریزید تو خیابونا»! نکند ایشان پیش گو هستند؟ حتی اگر تقلبی هم صورت گرفته باشد -که محال است- آدم خوب است اندازه زمین فوتبال شعور سیاسی داشته باشد. اگر در یک بازی فوتبال، داور گلی نامردود را مورد قبول قرار دهد و تیمی به ناحق بازنده شوند، بازیکنان تیم بازنده آنقدر شعور دارند که به داور احترام بگذارند و بدون کوچکترین اعتراضی ادامه بازی را پی بگیرند. کاش برخی که ادعای اخلاق و صداقت و قانون مداری داشتند و دارند، اندازه زمین فوتبال شعور داشتند که به قانون -حتی اگر ایراداتی هم داشته باشد- احترام بگذارند.


چرا راه دور برویم؟  دروغ گو و متقلب کسی ست که با یک آی پی، با هویت های مختلف اینجا کامنت می گذارد. شورای نگهبان جای تبریز باید بیاید اینجا و جای کد ملی، آپی افراد متقلبی را که ادعای اصلاح طلبی دارند و با چند هویت کامنت می گذارند را بررسی کنند.

۰۵ تیر ۹۲ ، ۰۱:۱۳

ابی می گوید:

در رابطه با"پاسخ اخیر به اصلاح طلب:
شایان ذکر است که امام خمینی(ره)حرف های دیگری هم زدند و وعده های بسیاری هم دادند ولی متاسفانه چه در زمان حیات ایشان و چه بیست و اندی سال پس از وفاتشان به هیچ کدام عمل نشد.
"ما نه تنها می خواهیم آخرت شما را اباد کنیم بلکه می خواهیم دنیای شما را هم آباد کنیم.در این حکومت آب مجانی است،برق مجانی ست،اتوبوس مجانی است..............

پاسخ دل‌باخته :


جناب، زشت است این کارها! چطور است که من هنوز کامنت اخیر اصلاح طلب را تأیید نکرده ام، برای کامنت اخیر او تأییدیه می نگارید؟ نکند علم غیب دارید؟
اگر کامنت می گذارید، با همان نام قبلی کامنت بگذارید، که با آن نام شناخته شده تر هستید، تا اینکه با اسمی دیگر و در پاسخ به خود{اصلاح طلب} با یک هویت دیگر حرف های خود را تأیید کنید.

دروغ گو کسی ست که با هویت های مختلف اینجا کامنت می گذارد. شورای نگهبان جای تبریز باید بیاید اینجا و جای کد ملی، آپی افراد متقلبی را که ادعای اصلاح طلبی دارند و با چند هویت کامنت می گذارند را بررسی کنند.

یکی از خوبی این سیستمی که سایتم را برپا کرده ام در آن این است که مختصات و جزئیات مخاطبین و بازدیدها و تعداد کامنت ها را ردیف می کند، آنجاست که آدم های متقلب را می توان شناسایی کرد.
۰۵ تیر ۹۲ ، ۱۴:۰۰

آبی می گوید:

اولا ما به این بی منطقی ها و پرخاشگری های مختص شما اصولگرایان و طفره رفتن های شما عادت دیرینه داریم.آیا از نظر شما امکان ندارد دو نفر از یک آی پی برای اظهارنظر استفاده کنند؟دیشب برادرم(اصلاح طلب)بعد از اینکه کارش با سیستم تمام شد از من خواست قبل از خروج از سایت شما اگر نظری دارم بنویسم،من هم در مورد پاسخ شما به کامنت4تیرساعت13:39دقیقه نظر دادم آقای باهوش!نمی دانم مطلب برای شما قابل فهم هست یا نه؟!!!!!!

باز هم تکرار می کنم شما طفره رفتید و به نظر بنده به سبک هم مسلکتان احمدی نژاد پاسخ دادید و در واقع پاسخ ندادید.........

ضمنا ادب مرد به از دولت اوست..........

پاسخ دل‌باخته :


شما راست می گویید! 

آنچه که بنده باید توضیح می دادم به اندازه کافی توضیح دادم، اما سوالات زیادی ماند که خود یا همان برادری که اذعان کرده اید  به هیچکدام پاسخ ندادید، اتفاقا از این شاخه به آن شاخه پریدن در یک بحث کار شما و هم مسلکان شماست. 
لطفا طلب کار نباشید جناب، هنوز حرف های من بی جواب مانده از جانب شما یا برادرتان!!
ادب مرد آنجا به ز دولت اوست که اعتقادات دیگران توهین کردید و آن را سخیف خواندید! (حال یا خود یا برادری که ادعا می کنید)
۰۵ تیر ۹۲ ، ۱۴:۳۰

اصلاح طلب می گوید:

عاجزانه خواهش دارم که در مسائل حقوقی نظر ندهید،چرا که به این نتیجه رسیده ام که از حقوق و قانون بویی نبرده اید.همان حرف امام(ره)هم وجاهت قانونی نداشت و ماده 2 قانون مجازات اسلامی بر همه این ادعاهای پوچ امثال جنابعالی خط بطلان می کشد.
"من لباس شخصی نیستم،من یک حقوقدانم".

اما در مورد تحولات اخیر کسی نگفته است که دولتی سرکار آمده!فقط می گوییم نوعی خوش بینی و"امید"به روی کار آمدن جریانی عاقل(اصلاح طلبی)ایجاد شده است.همین باعث اندکی تغییرات در بازار شده است.
کسی هم گلوی ملت را،غیر از سیاستمداران نالایقی که جهان را به جان ایرانیان انداخته اند،نفشرده است.

در مورد داوری هم اگر مطلع باشید در بازی فوتبال اصل بر بی طرفی داور است.ولی ایا در سال88داور بازی(شورای نگهبان)بی طرف بود؟"این سینه پر است از رازهای نگفته".....

راجع آی پی مشترکی که "عرض کردید"،به شما و خوانندگان عزیز سایت عرض میکنم که من و برادرم مشترکا از یک سیستم استفاده می کنیم و طبیعی است که از یک ای پی نظرمان ثبت شود.اینقدر هوچی گری نکنید لطفا و فقط راجع به موضوعات مطروحه اظهارنظر کنید.
فضای مجازی هم حرمت دارد جناب اصول گرا،مردم قضاوت کنند که متقلب و مشوش کننده اذهان کیست.

پاسخ دل‌باخته :


شما مگر اصلاح طلب نیستید؟ مگر شعارتان آزادی بیان نیست؟ آیا آزادی بیان خوب است تنها برای شما؟ آزادی یعنی شما هر چه دوست دارید بیان کنید و هر آنکس که در مقابل اعتراضی کند و نقدی و ایرادی وارد، کند به او عنوان «لباس شخصی» و «هوچی گر» و «لمپن» و «هتاک» نسبت دهید؟

چرا شما حق دارید در مسائل دینی و حقوقی و اقتصادی و سیاسی و فلسفی نظر دهید، اما دیگران نباید نظر دهند، چرا که - به زعم شما - بویی از حقوق نبرده اند. سیر این دیدگاه ها برای خوانندگان نکات بسیاری را نسبت به باور های من و شما روشن می کند.

بنده اصولگرا به معنای یک حزب و گروه خاص نبوده و نیستم. نه در جایی نوشته ام و نه اعلام کرده ام. پس لطف کنید و ندانسته اظهار نظر نکنید. بنده باورم آرمان و گفتمان امام و انقلاب است، هر کس بیشترین قراب را با این گفتمان داشته باشد، را انتخاب و هر کس که زاویه پیدا کند با این گفتمان، به او انتقاد خواهم کرد، نه اینکه با تعصب و به گونه ای کورکورانه و از سر لجبازی از افتضاحات و اشتباهات او در برابر مخالفان دفاع کنم.

من افتخار می کنم که بسیجی ام و پدرم لباس سبز خوشرنگ سرداری و سرلشگری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر تن دارد، و بیزارم از برخی حقوقدان ها و وکلایی که در دادگاه و موقعیت های دیگر، گاهی برای اثبات ادعاهایشان حاضرند دروغ بگویند و فریب دهند اذهان عمومی را. 

حرف امام خمینی که معمار کبیر این انقلاب است وجاهت قاتونی ندارد، اما حرف شما وجاهت دارد؟
برای تنویر اذهان عمومی باید عرض کنم، یک حرف همین امام می تواند قانون اساسی را رد و تغییر دهد.
قانون اساسی برگرفته از فقه و حقوق اسلام و نص صریح قرآن و سنت اهلبیت است.

اتفاقا در طول تاریخ لیگ برتر فوتبال خودمان هم داورانی بودند که جانبدارانه قضاوت کرده و گل مردودی را قبول کرده یا پنالتی که نبوده را گرفته اند، اما تیم های مختلف در این سال ها بازی را به هم نزده و به جنجال نکشیده اند.

خوشحالم از اینکه می فرمایید مردم قضاوت می کنند که متقلب و مشوش کننده اذهان عمومی کیست، مردمی که در نه دی خیلی مسائل دیگر را هم ثابت کردند.
۰۵ تیر ۹۲ ، ۱۴:۴۸

آبی می گوید:

جناب؛
به کار بردن کلمه سخیف توسط برادرم در جواب به توهین های"فاطمه"(به درک،دروغگو،عقده ای و...)بود!!!!ضمنا نگفتید ایا همه نظرات امام(ره)به مقام عمل در آمده است یا خیر............

پاسخ دل‌باخته :


امام خمینی از اجداد طاهرینش بالاتر نیست، آیا همه آنچه رسول خدا در نظر داشت و عرض کرده بود به مقام عمل در آمد یا خیر؟
آیا در حکومت عدل علی که برای هر مومن و غیر مومنی اسوه و الگوست، تمام نظرات امام علی و آرمان های ایشان به مقام عمل در آمد یا خیر؟ چه چیزهایی مانع عملی شدن نظرات این بزرگواران شد؟
۰۶ تیر ۹۲ ، ۰۰:۳۵

فاطمه می گوید:

سلام .دمدمای خدافظی رییس جمهوره ..قلمتون ردی به جا میذاره؟[ایکون انتظار]

پاسخ دل‌باخته :


سلام علیکم
من چیزی که با دلم و در دلم و درد دلم باشد در دل آباد می نویسم.
اگر بود و شد، خواهم نوشت و اگر نه که هیچ..
۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۶:۰۱

مصطفی گرجی می گوید:

سلام و دیگر هیچ

پاسخ دل‌باخته :


سلام مصطفا..
۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۳:۱۳

اعیاع می گوید:

خدا شهیدت کنه
خوشحالم که اهل دلی چون شما در این دل آباد پیدا کردم....
۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۰:۰۲

با رفیق می گوید:

سلام و عرض خدا قوت
از بس عده ای با نوشته ها و تحلیل های شان تویِ سر ما و رای ما کوبیدند و تخریب کردند و اسمش را تبلیغ و دفاع از رای خودشان گذاشتند و... بغض داشت خفه مان می کرد.
آدم نوشته های امثال شما را که می خواند و می بیند تنها نیست، دلش شادتر می شود.
باز هم خدا قوت.

پاسخ دل‌باخته :


سلام و رحمت الله
دور باد از جبهه حق این تفرقه. 
خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد ان شاءلله..
سپاس
۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۵:۵۲

احمد می گوید:

امام علی (علیه السلام) : حق و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گرچه مدتی بر آن گذشته باشد و باطل همیشه پست و بی اساس است گرچه افراد بسیاری از آن حمایت کنند.
وسائل الشیعه ج 25، ص434

مدعی خواست که از بیخ زند ریشه ما غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما

آقا سید الحق که حرف دل ما رو زدید. خداوند به قلم شما برکت بده.
واقعاً فیض بردیم.

۰۹ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۲

یاور می گوید:

کاملا مشخص بود که منطق دکتر جلیلی منطبق ترین با مواضع رهبری است حالا که کار ازکارگذشت روی صحبتم با دوستانی است که مرتب این ساز را کوک میکردن ومیگفتن درد ما درد گفتمان مقاومت نیست! حالابنشینیم وشاهد عملکرد دولت تدبیر وامید باشیم و...
برادران بیائیم وخودرا تربیت کنیم برای بدست گرفتن امورکشور با گفتمان انقلاب اسلامی.
یاعلی مددی...
۱۱ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۷

مصطفا گرجی می گوید:

سلام سید دلم تنگ شده
موبایلت که خاموشه
چه کنیم از این دلتنگی
چرا باید هربار که بهت زنگ میزنم به جای صدای دلربایت ، صدای دلخراش اون خانم نامحرم را بشنویم که هی میگه دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد.
the mobile set hs OFF
اگه میتونی این 5شنبه بیا شهرری
یه تماس بگیر

پاسخ دل‌باخته :


سلام مصطفا
لبخند..
دل من هم برای تو تنگ است،
اما چه کنم که تالش هستم و تا آخر تابستان امکان دیدار حضوری نیست، 
ان شاءلله اگر عمری باشد مهرماه.

و موبایل 
همراه خوبی برای انسان نیست.
همه تنهایند
حتی آنها که 
همراهشان اول است...
۱۲ تیر ۹۲ ، ۱۶:۱۹

bablack1001 * می گوید:

احساس سربلندی دارم و افتخار می کنم به اینکه همچون همه دوستانم مأمور به تکلیف بودم، نه نتیجه. حساس خوشوقتی می کنم از اینکه با توجیه صدها اشکال و توضیح ده ها استدلال کال، سر خودم را شیره نمالیدم تا سرکه شنگول را، شربت گوارای حبه انگور فرض کنم.
هرچند که رأی و استدلال رأی دادن من در انتخابات، دو روز یک بار عوض شد!! اما من تردیدی نداشتم در رأیی که می دهم. هرچند که بعدش دچار تردید شدم.
به هر روی خوشحالم از اینکه "سعید" را انتخاب کردم، نه بواسطه سعید بودنش بلکه برای چیزهایی که بدان معتقدم. خوشحالم که پایم نلغزید.

اما سید جان! انصافا توی مطلبت کسی نمانده بود که مثلا غیرمستقیم سیبلش نکرده باشی((:
۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۳

ارمینه می گوید:

اشتباه فی نفس ذاته بد نیست. بد اصرار بر اشتباه است.
.
توجیه اشتباه هم فی نفس ذاته بد نیست. بد دفاع از اشتباه است!
.
تند مزاجی هم گرچه شعله های درون را خارج می کند اما لزوما پیامدش بردا و سلاما نیست!
.
ارمینه با احترام!
۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۸:۳۸

سادات می گوید:

سلام آقا سید
خوبید؟
چقدر آروم شدم با متنتون
یه آرامش با یه عالمه انرژی مضاعف برای آینده
ممنونم
قلمتون استوار
۲۱ تیر ۹۲ ، ۰۷:۱۷

اقلیت می گوید:

http://rasapourbaghi.blogfa.com/post/12

سلام.
این مطلب بالا را شما بخوانید بد نیست برادر!
من نظرات شما را قبول دارم! اما حس می کنم که شاید تعصب( تا حد زیادی مقدستان) به شما اجازه ندهد که اشتباهات سمت خودتان را هم ببینید . دو قطبی کردن انتخابات و مقاومتی و سازشی کردنش نه لزوماً و تنها کار شخص آقای جلیلی (که بنده اتفاقاً به ایشان رای دادم!) بلکه کار برخی حامیان محترم ایشان بود . این که هنوز شورای نگهبان یک نفر را تایید نکرده ما ان را اصلح زمین و آسمان بدانیم! و بعد هم به سرعت رای اصلحمان کسی شود که گویی آن چنان هم با پایداری هماهنگ نبود جای سوال ندارد برادر عزیزم؟
رای به روحانی رای به اصول گرایی بود؟ به نظرم رای به اصلاح طلبی نبود اما چه طور می شود رای به او را رای به "راست سنتی" بدانیم در حالی که با شعارهایی متفاوت از این جهت گیری و جناح به رای رسید؟!
من خیلی از حرف های شما را پسندیدم و درست می دانم اما قرار نیست من و شما هم مثل برخی دوستان کم ادب و کم بصیرت قالیبافی جواب بدی را با بدی و تندی و احساس محوری بدهیم و کمی هم به اشتباهات خودمان نگاه نیندازیم . من حالم از تاریخ سازی آن ها به هم می خورد اما آیا این طور بین هم مرز کشی می کنیم درست است؟!
مگر حضرت اقا نگفتند :
«اگر خواصْ بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد...»

حرف زیاد هست و فرصت کم.
ان شالله که در این روزها هم دیگر را از دعای خیر محروم نکنیم.
یا حق

پاسخ دل‌باخته :


سلام آقا محمد حسین
اتفاقا بنده برخی اشتباهاتی که از جانب خودمان رخ داد را می بینم و اذعان دارم آن، اما ابتدا به ساکن این حق را دارم که در برابر این هجمه ناجوانمردانه، از خود و جبهه خودی و رأی خود دفاع کنم. وقتی در فشانی های انتخاباتی دوستان تمامی ندارد. ای کاش ما در این راه با امثال رسا پورباقی ها - که شما معرفی کردید - مواجه بودیم، نه افرادی که با فحاشی و هتاکی و اتهام و توهین، مثنوی با قوافی زشت  انتخابات را به پایان رساندند. آنوقت می توانستیم بدون غرض و مرض، بصورت کاملا منطقی با یکدیگر صحبت کنیم و ایرادات همدیگر را بیان کنیم.

همان طور که اشاره فرمودید ما با افرادی کم ادبی از جناح خودی طرف بودیم و هستیم که هنوز هم توی سایت ها و وبلاگ هایشان، دست برنداشته اند از متهم کردن این و آن؛ از علت یابی و دادن نسبت های ناروا به برخی که هم رأی نبودند با آن ها. همان افرادی که می آمدند و می آیند اینجا و پرت و پلاهایشان را نثار ما می کنند.

رأی به روحانی نه رأی به اصول گرایی بود و نه اصلاح طلبی و نه رأی به راست سنتی و نه حتی رأِ به چپ متجدد، مردم در این اوضاع اقتصادی که داشتند، چه کار با جناح بندی های سیاسی داشتند؟ رأی به روحانی، رأی به تغییر وضع موجود به لحاظ اقتصادی و مدیریتی بود، همین و بس. او حتی اگر با شعارهای متفاوت هم روی کار آمده باشد، در روزهای پس از انتخاب، نشان داد که او برای رأی آوردن از تمامی ظرفیت های موجود در بین موافقین و مخالفین - با دادن شعارهای جذاب سیاسی و پوپولیستی - بهترین استفاده را برد.

محتاج دعای خیر دوستان هستیم.
یا زهرا
۲۸ تیر ۹۲ ، ۰۰:۳۴

اقلیت می گوید:

بله ، این تخریب ها برای برخی از دوستان مصداق گنده گویی است. ان شاالله که حداقل برای رضای خدا این کار را کرده باشند نه جذب نظر مخالفان!

التماس دعا
یا مولا
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۲۹

اصلاح طلب می گوید:

سلام
پیوست مطالب قدیم البحث،روحانی به زعم شما اصول گرا ،که اکثر کابینه اش اصلاح طلب شد.........!!!!!!!!!!!

پاسخ دل‌باخته :


علیکم السلام
این جمله تان دقیقا نشان دهنده آن است که تا چه اندازه با جریانات سیاسی کشور از جمله جریان سازندگی و اصلاحات و اصول گرایی آشنایی دارید!!
حافظه تان گویی زیاد یاری نمی کند شما را! جهت اطلاع تان عرض می کنم که بروید یک بار دیگر پاسخ مرا به کامنت های قبلی تان ملاحظه فرمایید.
بنده نگفتم ایشان اصول گراست، گفتم ایشان راست سنتی هستند. کابینه ایشان هم کابینه جریان سازندگی است.
می دانید مصادره ای که می کنید روحانی را شبیه چیست؟ درست مثل اینکه طرفداران مکتب بهار و مشایی را همان جبهه پایداری تلقی کنیم! 
حرف شما در همین اندازه عجیب است!
اما جالب است «عارف» نماینده اصلی جریان اصلاحات در انتخابات 92 که با تمهیدات از انتخابات کناره گیری کرد، پس چرا مثل خیلی دیگر از دوستان اصلاحاتی، سرش بی کلاه ماند !؟

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۷

ناشناس می گوید:

سلام برادر
امار به چه معنیست بزرگوار
اَمّار» توی بیمارستان شبه بصیرت در اغما به سر می برد.

پاسخ دل‌باخته :


سلام و رحمة الله
امّار کسی است خود را اسوه بصیرت جا زده
امّار کسی است که داعیه عماری دارد
امّار، عمار تقلبی است.

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی