دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


یک عاشقانه آرام


| ارسال در «دل‌کتاب» توسط دل‌باخته .. ، در ساعت ۰۲:۴۷ روز چهارشنبه ۲۴ اسفند ۹۰ |


یک عادتی که در کتاب خاندن دارم، این است که وقتی شروع به خاندن کتابی می کنم، چنانچه صفحات ابتدایی اش خسته کننده و غیر محسوس باشد، کتاب را خاهم بست و دیگر به خاندنش ادامه نخاهم داد - دقیقن مثل «منِ او»- تا اینکه چه بشود تا مجاب شوم به خاندن دوباره اش. اما این بار، داستان فرق می کرد. در جای جای کتاب و سطر به سطر صفحات، رد پای اندیشه ی خودم را می یافتم. چنانکه گویی نویسنده کتاب خودم هستم و تمام حرف های مگو و همان ها که خیلی از وقت ها برایم سکوت‌نژاد هستند را فاش ساخته و تمام اعتقاداتی که از دیرباز تا کنون به غیر از مخیله ام در هیچ کجا بروز نداده ام را، در این مجموعه بی هیچ تکلفی آورده است.

 

حرف هایی که جنسشان فرق می کند. حرف هایی که از زبان دل بیان شده، نه از زبان سر. حرف هایی که از جنس چشم های شسته شده اند. از همان ها که سهراب تا لحظه ای که کفش هایش را پا کند، در حسرت دیدنشان ماند. کتابی که در اثنای خاندنش، آنجا که هنوز به نیمه صفحات کتاب هم نرسیده بودم، برای دوباره خاندن و سه باره خاندنش نقشه می کشیدم. می گویند: کتابی نیست که ارزش یکبار خاندن را نداشته باشد. همیشه لذیذ ترین خوراکی ها را وقتی بدست می آوری، هر چه هم که باشد باز به اندک خوردنی دلت را می زند و تصورت را نسبت به لذت و لذیذ ها عوض می کند. اما اینجا باید گفت: این کتابی نیست که با یک بار خاندن سیر شوی.

 

خلاصه این کتاب را نمی توان نوشت. این کتاب خودش خلاصه یک زندگی ست. یک زندگی عاشقانه. زندگی ای که عادت را قاتل عشق می داند. کتابی که در بهشتی ترین روزهای اردی‌بهشت و در پنجاه و هشتمین روز بهار، در هنگامه شلوغی های «نمایشگاه کتاب» هدیه گرفتم و خانشش، نصیب حال و هوای رمضان شد. تا امروز با وجود تراکم کاری زیاد و تمام مشغله های کاری ام، نقشه آن روزهای برای دوباره خاندن کتاب را عملی کنم. یک عاشقانه آرام داستان گیله مردی است که برای یافتن ناب ترین عسل دنیا در دامنه ساوالان عاشق عسل، دختر سیه چشم آذری می شود و شاید همان سه روز ابتدای زندگی در پای آن آتش گرم که چشمانشان را از هم پنهان می کردند عاشقانه ی آرامشان شکل گرفت. مرد معلم ادبیات و یک مبارزمخالف است. از همین رو زندگی، خانه به دوشی را به آنها تحمیل می کند و داستان زندگی پر التهابشان تصویر می شود...

 

یک عاشقانه آرام حکایت زندگی نادر ابراهیمی است. اینکه به چه می اندیشید ، چطور عاشق شد و چطور جنگید و به چه رسید. چاپ اول در سال 1376 روانه بازار شده و هم‌اکنون به چاپ پانزدهم رسیده است. نویسنده در ابتدای اثرش آنرا به همسرش فرزانه تقدیم می کند و می گوید:«به همسرم فرزانه، که با مهر بی حدم به او، تنها کسی بودم که پیوسته عذابش دادم ...» و سخن آغازین نویسنده در ابتدای کتاب: عشق به دیگری ضرورت نیست ، حادثه است. عشق به وطن ضرورت است نه حادثه. عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه

 

نام اثر: یک عاشقانه آرام

نویسنده: نادر ابراهیمی

ناشر: روزبهان

تعداد صفحه: 240

قیمت: 5000

 

شما دل آبادی های عزیز می توانید نظرات، برداشت ها یا نقدهای خود را نسبت به کتاب مذکور، جهت آشنایی بیشتر دیگر کاربران سایت با آن کتاب، در بخش ارسال نظرات ثبت کنید.

نظرات تأیید شده: (۱)                                   واکنش‌ها : موافقین ۲ مخالفین ۰

دل کتاب

معرفی کتاب

نادر ابراهیمی

کتاب

یک عاشقانه آرام

نظرات  (۱)

۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۴:۴۱

hosein می گوید:

ژیاد تعریفش و شنیدم ولی هنوز فرصت نشده بخونم ...

پاسخ دل‌باخته :


بسیار کتاب آرام و زیبا و شیرینی ست.

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی