می خوام برم تا برسم به آرزوهای محال
غصه گرفته دلمو گمشده جاده وصال
دلم گرفته از زمین از آسمون از شب و روز
از همه دوست و دشمنا از آدمای کینه توز
مردم میون دستاشون یه کم محبت ندارن
بعضی موقع تو زندگی همدیگه رو جا میدارن
وقتی به هم نیاز دارن برای هم دست می زنند
وقتی که کار از کار گذشت دست همو پس می زنند
توی زمونه سیاه وقتی سفیدی نداریم
بجای مرهم روی زخم زهر هلاهل می ذاریم
اونوقت نباید دیگه ما از عاطفه دم بزنیم
افسانه رو بذار کنار حرفای مبهم نزنیم
گذشت دیگه زمونی که می بارید از تو آسمون
بارون مهر و عاطفه روی زمین بی زبون
اما حالا اینطوری نیست، قحطی و خشک سالیه
صندوق سینه مون پر از غم شکسته بالیه
قصه آدما دیگه قصه عشق و عادته
درد همه تو زندگی، نداشتن صداقته
عشقا دیگه تو قصه هم حتی به هم نمی رسن
همش اسیر بازی و همش اسیر هَوَسَن
همسایه ها از همدیگه خبر ندارن توی شهر
با همه کس دعوا دارن دنیا رو کردن مثه زهر
تو بحر چشم هیچکسی یه قطره دریا نیست که نیست
تو آینه امروز مون یه لحظه فردا نیست که نیست
موجا دیگه به دریا هم اینجا خیانت می کنن
هر روز و هر روز از همه دنیا شکایت می کنن
درختای امروزمون مفتکی سایه ندارن
به هرکی که سایه بدن رو سایه قیمت می ذارن
درختا به باغبونا میوه نمیدن این روزا
خدایی بعضی آدما خیلی اسیرن بخدا
تو آسمون شب ما غریب شدن ستاره ها
هیچکی خبر نداره از زندگیشون بیچاره ها
برای آدما دیگه غریبی معنا نداره
هیشکی برای دیگری توی دلش جا نداره
سوژه خنده های ما بیچاره های عالمن
نگفته بودم این روزا ستاره ها خیلی کمن!
تو کره خاکی ما یه کم گله پر از چمن
بین تموم آدما، فقط یه عده آدمن
کعبه قلب عاشقا این روزا زائر نداره
جاده انسانیت هم دیگه مسافر نداره
مرزای پر گهر کجاست راستی چی اومد سر ما
جوایشو هیشکی نگفت میون گوش کر ما
از این به بعد تا همیشه فرقی نداره چی میشه
کی از ته جاده میاد کی می مونه کی رد میشه
تابستونامون خیلی گرم زمستونامون پره مرگ
بهارمون بدون گل پائیزمون بدون برگ
دنیا تعادل نداره جاذبه هم خسته شده
دستای دنیامون دیگه از پشت به هم بسته شده
آخر من از کجا برم تا برسم به سرنوشت
راه جهنم از کجاست؟ کدوم مسیر میره بهشت؟
کسی دیگه باید بیاد حل کنه این مشکلا رو
فقط شما دعا کنید میشنوه حرف دلا رو
بخواید که خیلی زود بیاد اوضاع وخیمه بچه ها
شما فقط دعا کنید خدا کریمه بچه ها
۸۷.۱۲.۱۰
سیّد محمّد رضی زاده
اجرا شده در حضور استاد رحماندوست
به تاریخ ۸۷.۱۲.۱5
نظرات تأیید شده: (۵۱)
واکنشها :
نظرات تأیید شده: (۵۱) واکنشها :
زهیر می گوید: