محرم ثابت کرد که شبهروشنفکران فقط پای سفره امام حسین است که کاملا متحدالشکل دغدغه رفتگران را پیدا میکنند، و الا از نظر آنها در یازده ماه دیگر سال کسی در خیابان آشغال نمیریزد!
محرم ثابت کرد که شبهروشنفکران فقط پای سفره امام حسین است که کاملا متحدالشکل دغدغه رفتگران را پیدا میکنند، و الا از نظر آنها در یازده ماه دیگر سال کسی در خیابان آشغال نمیریزد!
ختم قرآن ماه محرم الحرام
به فضل الهی و عنایت دوستان اهل دل، قصد داریم تا ختم دیگری را در این محفل آغاز کنیم. اما قبل از معرفی ختم جدید شاید بد نباشد چند نکتهای را در خصوص محفل دلسراج خدمت شما دلآبادیهای عزیز عرض کنیم. اگر چنانچه سری به صفحه ختم قرآن پانزدهم بزنید، متوجه میشوید که تنها سیزده نفر از اهالی آبادی تمام سی جزء قرآن کریم را در این ختم انتخاب کرده و خواندهاند. متأسفانه شاهدیم که سرای دل
شب دهم؛ جلوه امروزی زیارت عاشورا
امام حسین آمد که ثابت کند، تا ظالم و مظلوم هست مسیر سرنوشت آدمیت، به دوراهی کوفه و کربلا منهی می شود. اما ندای «یا لیتنا کنا معک» قرار نیست من و تو را به هزار و اندی سال پیش بازگرداند تا در رکاب حسین «علیه السلام» شمشیر برکشیم و به جنگ سپاه کوفه و شام راهی شویم. افسوس! هر بار وقتی که ندا در میدهیم که «کاش بودم و تو را یاری میکردم»، یک شمه از جلوه های عاشورایی[...]
گریه کنم یا نکنم...؟
روز تدفین شهدای گمنام دانشگاه قم بود، وسط ظهر، همه در آن تکه از بیابان مشغول گرفتن وضو بودند، بچهها برای آنکه وضویشان صحیح باشد، نایلون سوراخ شده پر از آب را به داربستها بسته بودند تا با چکههای نایلون وضو بگیرند. من آن روز عکاس مراسم بودم، کنار داربستهای پر از سربندی که دور مزار کشیده بودند میگشتم و دنبال شکار صحنه بودم. از پشت چشمی دوربین یک لحظه دیدم نایلون آب خیلی اتفاقی کنار
شب نهم؛ امان عباس، دامن امن و امان حسین بود!
در زندگی لحظههایی هست که آدمی شبی به تبی و تابی و بهانهای، از دست عزیزترین و نزدیک ترین وابستگان خود نیز خسته و دلگیر میشود. مادر از دست طفل و پدر از دست پسر، کودک از دست والدین، و خواهر از دست برادر. برادر هم گاهی از دست برادر خسته و دلگیر میشود. اما نسبت عباس با حسین تنها نسبت برادری نبود. آنچنانی که مصائب این نسبت، او را دلزده و آزرده کند. رابطه عباس و حسین [...]
شب هشتم؛ نگذار فرمایش، بدل به خواهش شود!
علی اکبر جوان مومن ولایتمداری بود که تمام ویژگیهای مورد نظر ولی زمان را در خود جمع کرده بود. وجودش از صبر و سخاوت و کرامت و تقوا و حلم و بصیرت و علم و شجاعت لبریز بود. او هر کجا که بود، با رفتارش گره از ابروان ولی میگشایید. علی اکبر نمونه بارز یک جوان ولایی بود. جوان مومن ولایی یعنی آنکه هر جا که اسلام به او نیاز داشت، وارد عرصه شود و نگذارد فرمایش مولایش روی زمین بماند. و او اینچنین[...]
شب هفتم؛ ببین تبار مستکبرین کودک کش را!
شاید از همان قدیم ها که محرم می رسید و میشنیدیم روضه شش ماهه را، چنین حادثه دلخراشی قدری برایمان باور نکردنی مینمود. باید قبول کرد هضم چنان روضه ای سنگینی آن روزها چندان سهل نبود. آخر کودکی شش ماهه برای یک سپاه چندین هزار نفری، چقدر خطرناک میتواند باشد که از رساندن چند جرعه آب به لب های او هم دریغ کنند؟ تا سالها پیش اگر تنها روضه های مکشوف را در کمال ناباوری می [...]
شب ششم؛ قاسم ها که نباشند، کام ولی زهر می شود!
قاسم ابن حسن ابن علی، پسر ارشد امام حسن مجتبی بود و در کربلا آمده بود انتقام روزگار غریبانه پدر و ظلمی که در کوفه به او روا شد را بگیرد. غربتی که به هیچ عنوان نمی توان طول و عرض و ارتفاع و حجم و چگالی آن را حساب کرد. جنس غربت امام دوم شیعیان با سایر ائمه تفاوت داشت. غربتی که با وجود آن بیعت های باشکوه مردم با ایشان در ابتدای راه، غیر قابل باور می نمود؛ اما سرآخر، سرانجامی جز صلح [...]
شب پنجم؛ مبنای عملمان را عاشورایی کنیم!
شاید پیش خود بگویی حضور در جنگ، تبحر و تجربه و شمشیر می خواهد. آری بی شک، عقل هم این حقیقت را تصدیق می کند. عقل می گوید، پابرهنه دویدن یک نوجوان خردسال بی هیچ سلاح دفاعی، در برابر هزاران مرد جنگی مسلح، بی عقلی است. اما عبدالله بن حسن، مطیع امر ابرمردی بود که عقل پیش پای او عاشقانه زانو می زد. عبدالله نمی توانست زنده باشد و نبودن امام را تحمل کند. عبدالله حیات خود را [...]
شب چهارم؛ مادرانی که پای ولی زمان ایستادند
تو خود نیک میدانی دست کشیدن از جگرگوشههایی که به جان آدمی بسته اند، برای یک مادر کار ساده ای نیست! وقتی تمام پسران قبیله پیش پایت پرپر شده باشند، هیچ چیز مگر سرکشیدن معجون عشق و اطاعت و ولایتمداری، نمی تواند تو را مجاب کند که حاضر شوی دلخوشی های زندگانی ات را فدا کنی. زینب کبری «سلام الله علیها» اگر دردانه های کم سال خود را به میدان مبارزه فرستاد، صرف یک دل [...]
شب سوم؛ حکایت ما و سبک زندگی کوفیانه
کوفیان و شامیان خوب میدانستند که با غارت معجر از سر اسرا، حریم قدسی آلالله را میشکنند. آنها برای تکمیل پرونده دنائت و رذالت خود، در راه کوفه و شام دست به این جسارتها زدند، اگرچه چندان به هدف شوم خود نرسیدند! امروز اما ابنمرجانههای زمانه که مشرب فکری و عملی ، لب به لب سبو گرفته از شراب بزم یزید است، میخواهند حریم قدسی دختران و زنان جامعه را بشکنند. امروز ماه [...]
شب دوم؛ علاج محاصره، مبارزه است نه مذاکره!
به گواه اسناد تاریخی و مقاتل، از همان روز اول که قافله عاشورا از مدینه سوی کربلا به راه افتاد، یزید و عمال او به انحاء مختلف سعی در منصرف کردن حسین از ادامه مسیر خود بودند. التماس، خواهش، توصیه، نصیحت، تطمیع، تهدید، تحریم، محاصره! هیچکدام از این ها کارگر نشد تا حسین را از ادامه مسیر کاروان عاشورایی خود باز دارد، چرا که هدف حسین چیزی جز کندن ریشه فتنه و ظلم و اصلاح امور و مبارزه [...]
مراسم تعویض پرچم گنبد حرم امام حسین (ع)
.: برای مشاهده و دانلود دل نما روی ادامه مطلب کلیک کنید :.
صف بسته اند بر در آهنگران شهر
وقت تشهد
نمازش فُرادا شد
امام جماعتی که
پیک هجده هزار نامه بود!
در دستگاه حضرت اباعبدلله به نحوه عرض ارادت و کیفیت عزاداری کسی کاری نداشته باشید، باور کنید امام حسین سر عزاداران و عاشقانش با کسی تعارف ندارد.
کوفیان همیشه برایمان ضرب المثل بی وفایی بوده اند. از کوفیها و پیمان شکنیشان زیاد شنیده ایم، اما تا بحال از خود پرسیده ایم چرا سرنوشت کوفیان اینگونه شد؟ چه شد که حاضر شدند خون مهمانهایی که با نامه سوی خود خوانده بودند را بریزند؟ بیشک اهل کوفه انسانهای عجیبی نبودند، با ظاهری موجه و عموما پیشانیهای پینه بسته. روزها و ماهها و سالها منتظر حضور منجی خود بودند. برخیهاشان [...]
گوشه نمای محرم اباعبدالله
..:: برای دریافت کد گوشه نما روی ادامه مطلب کلیک کنید ::..
روضه ای در مسیر اربعینی کربلا
.: برای مشاهده و دانلود دل نما روی ادامه مطلب کلیک کنید :.
از فرط فکرها و حجم کارها و فراوانی برنامهها تکیه دادهام به دیوار اتاق کوچک خانه. همینطور زانوهایم را بغل کردهام، مدام در و دیوار و سقف را نگاه میکنم. به هر گوشه از اتاق که خیره میشوم، مثل ماشین زمان مرا به میانه دهه قبل میکشاند. آن ایام شب و روزم در همین اتاقی میگذشت که یک قرآن به همراه یک رحل و یک فرهنگ عمید - یادگار شوهر عمه شهید - در طاقچه آن بود که کنارش دفتر چهارم و پنجم و [...]
نگذاریم کانالها ذهنمان را کانالیزه کنند!
یک هفته پیش آدرس تمام کانالها و گروههای تلگرامم را کپی کردم در یک فایل ورد و بعد از تمام گروه ها و کانالها خارج شدم، حالا که نگاه میکنم میبینم آرامش فکریام بیشتر از قبل است و کنترل بیشتری بر ذهن و فکر و تمرکز بیشتری در کارم دارم. بیاییم در طول سال در چند مقطع قدری با خنثی کردن تشعشات شبکههای اجتماعی به ذهنمان استراحت بدهیم تا دچار یکنواختی نشویم. یا اصلا کمی هم به عقل و شعور