دل آباد :: رسانه اهل دل

دل آباد، رسانه بی دل هایی ست که در به در، در پی دلدار اند.
خانه | اخبار | پیامک | کتاب | جزوه | اپلیکیشن | فیلم | صوت | ختم قرآن | عکس | گوشه‌نما | آرشیو | پیوندها | وبلاگ‌ها | همدلی در دل‌آباد
درباره ما | تماس با ما


امروز
یکی دیگر از روزهای خوب خداست


اخلاق سیاسی و انتخابات پیش رو


| ارسال در «دل‌نویس» توسط ، در ساعت ۰۲:۲۱ روز چهارشنبه ۰۴ ارديبهشت ۹۲ |


 

در کشاکش ورود افراد مختلف برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری و حضور بیش از 20 کاندیدا در این رقابت تنگاتنگ(!) حضور برخی افراد بیش از دیگران مایه تعجب شد. از این جهت حضور 11 کاندیدا در نشست دو روزه دانشگاه تربیت مدرس به همت اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل فرصت خوبی بود تا از نزدیک با آرا و نظرات چهره های گوناگون سیاسی آشنا شوم.

به گزارش سرویس خبر و تحلیل پایگاه دل آباد به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران؛ در این نشست چند مسئله مورد بررسی قرار می گرفت؛ فارغ از بحث های مربوط وضعیت اقتصاد کشور و درخواست برنامه در حوزه های دانشگاهی، اقتصادی و فرهنگی چند سوال تقریبا در همه جلسات از کاندیداها پرسیده شد؛ سوالهایی از جنس نظر افراد درباره فتنه، افراد موثر در آن، تعریف تکنوکراسی و مصادیق آن، نقاط مثبت و ضعف دولت از تمامی کاندیداها پرسیده شد.

در این بین نوع مواجه آقایان ابوترابی، محسن رضایی و تا حدی آقای قالیباف جلب توجه می کرد به طوریکه وقتی از آقای محسن رضایی پرسیده شد صریحا نظر خود را در خصوص موسوی و کروبی بگوید وی از این کار صرف نظر و گفت که پیش از این مواضع خود را در این باره گفته است و حاضر نیست آن مواضع را مجددا تکرار کند.

این واکنش از آنجایی جالب توجه بود که محسن رضایی معتقد است صریح ترین موضع را در 25 بهمن قبل از دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی مبنی بر اینکه آنها را عمله آمریکا می داند گرفته است ولی اکنون حاضر نیست این مواضع را تکرار کند؛ حتی این جمله دانشجویان مبنی بر اینکه چنین رفتاری شاید به معنای چشم امید داشتن به سبد رای آن دو است هم باعث نشد محسن رضایی موضع صریح خود را در این باره اعلام کند.

واکنش آقای ابوترابی اما قابل تامل تر بود چرا که وقتی از ایشان پرسیده شد که نظر صریح خود را در خصوص آقایان هاشمی، خاتمی و کروبی بگوید، گفت: نیازی نمی بینم که در این باره صحبت کنم. وی حتی در سخنرانی اخیر خود در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج نیز مجددا در پاسخ به همین سوال گفته است: راجع به افراد حرف نمی زنم، اخلاقی نیست.

آقای ابوترابی معتقد است باید در چارچوب اخلاق شکاف های سیاسی اجتماعی را مدیریت کرد؛ از سویی ایشان اعتقاد دارند باید در تعاملات سیاسی حد وسط را گرفت. این نظر در سخنرانی اخیر ایشان و در سخنان نشست اتحادیه مستقل در دانشگاه تربیت مدرس نیز خودنمایی می کرد؛ آنجایی که ایشان می گوید: "با سایر انسان ها با کرامت برخورد می کنیم و حتی با آمریکا و همه بلوک غرب و شرق نیز در قالب علم و ادب اخلاق صحبت می کنیم" و یا اینکه "خداوند دستور داده که همواره امت وسط باشیم ...هر کس در صراط مستقیم قدم گذاشت متمایل به چپ و راست نمی‌شود چرا که در خط مستقیم زودتر به مقصد خواهد رسید..."

وی معتقد است "جریانی ماندگار است که در خط اعتدال حرکت کند و امروز اگر جریاناتی در همه عرصه‌ها از جمله در صحنه سیاسی واژگون شده و به کنار رفته‌اند به سبب عدم رعایت اعتدال و حرکت نکردن در مسیر مستقیم بوده است."

سوالی که در این بین خودنمایی می کند آن است که منظور ایشان از امت وسط چیست و اساسا نوع تعاملات ایشان در مواجهه با گروه ها و افراد سیاسی چگونه با این مشی خط کشی می شود؟ جانب اعتدال گرفتن و میانه روی تا کجا ادامه می یابد؟ این که آقای ابوترابی حاضر نیستند در خصوص افراد خاصی چون هاشمی و خاتمی سخن بگویند آیا در همین منظومه جانب وسط گرفتن تعریف می شود؟ آیا با این منطق آنگونه که آقای ابوترابی گفته اند می شود با آمریکا هم رابطه داشت؟

اما به نظر می رسد آنچه از آرا و نظرات آقای ابوترابی به نظر می رسد نوعی صلح کل بودن و جانب وسط گرفتن در تعاملات سیاسی و به نوعی حکمیت "هم تو خوبی هم تو خوبی" در عرصه سیاست ورزی است که عموما به ذبح حق در این عرصه منجر می شود؛ از سویی سکوت آقای رضایی و موضع جالب آقای قالیباف در خصوص خاتمی نیز در این باره قابل تامل بود.

رهبر انقلاب در تبیین معنای فتنه در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى‌ می فرمایند: "فتنه معنایش این است که یک عده‌اى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهره‌ى خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینى که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائى که میفرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم‌یخف على المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانى که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمیشود؛ میفهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توى میدان، معاند دیگر نمیتواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد میفرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنه‌گر یک تکه حق، یک تکه باطل را میگیرد، اینها را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ على اولیائه»؛ آن وقت کسانى که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه میشود. فتنه این است دیگر."

"خوب، حالا در مقابل یک چنین پدیده‌اى، علاج چیست؟ عقل سالم حکم میکند و شرع هم همین را قاطعاً بیان میکند: علاج عبارت است از صراحت در تبیین حق، صراحت در بیان حق. وقتى شما مى‌بینید یک حرکتى به بهانه‌ى انتخابات شروع میشود، بعد یک عامل «دشمن»ى در این فضاى غبارآلوده وارد میدان شد، وقتى مى‌بینید عامل دشمن - که حرف او، شعار او حاکى از مافى‌الضمیر اوست - آمد توى میدان، اینجا باید خط را مشخص کنید، اینجا باید مرز را روشن کنید. همه وظیفه دارند؛ بیشتر از همه، خواص؛ و در میان خواص، بیشتر از همه، آن کسانى که مستمعین بیشترى دارند، شنوندگان بیشترى دارند. این وظیفه است دیگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود که کى چى میگوید. اینجور نباشد که باطل، خودش را در لابه‌لاى گرد و غبارِ برخاسته‌ى در میدان مخفى کند، ضربه بزند و جبهه‌ى حق نداند از کجا دارد ضربه میخورد. این است که حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. خواص باید حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند. این، مخصوص یک گرایش سیاسى خاص هم نیست. در داخل نظام اسلامى، همه‌ى گرایشهائى که در مجموعه‌ى نظام قرار دارند، اینها باید صریح مشخص کنند که بالاخره آن حمایتى که مستکبرین عالم میکنند، مورد قبول است یا مورد قبول نیست. وقتى که سران استکبار، سران ظلم، اشغالگران کشورهاى اسلامى، کُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطین و در عراق و افغانستان و خیلى جاهاى دیگر، مى‌آیند وارد میدان میشوند، حرف میزنند، موضع میگیرند، خوب، باید معلوم بشود این کسى که در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل این چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجوید، بگوید من دشمن شمایم؟ من مخالف شمایم؟ وقتى در داخل محیط فتنه، کسانى با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتى این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفاف‌سازى نیست. شفاف‌سازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کى به شفاف‌سازى کمک میکند و کى به غبارآلودگى کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند."

حضرت آیت الله خامنه ای در بیانی دیگر در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون می فرماید: شما ملاحظه کنید یک عده‌اى قانون‌شکنى کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگى در مقابل نظام تا آنجائى که میتوانستند، تشویق کردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن کارى که میخواستند نشد، او بحث دیگرى است؛ آنها تلاش خودشان را کردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرأت به آنها دادند؛ کارى کردند که دشمنان امام - آن کسانى که بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا کنند بیایند توى دانشگاه، به عکس امام اهانت بکنند؛ کارى کردند که دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانى که مطمئناً اینها علاقه‌مند به امامند، علاقه‌مند به انقلابند، عاشق کار براى کشور و میهنشان و جمهورى اسلامى هستند، یک چنین اهانتى، یک چنین کار بزرگى انجام بدهند. آن قانون‌شکنى‌شان، آن اغتشاش‌جوئى‌شان - تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصه‌ى اغتشاشگرى - این هم نتائجش. این خطاها اتفاق مى‌افتد، عمل خلاف انجام میگیرد، کار غلط انجام میگیرد، بعد براى اینکه این کار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میکنند! از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همه‌مان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را میکنیم، بعد براى اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفه‌اى برایش درست میکنیم؛ یک استدلالى برایش میتراشیم!  خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود میکند. شعار طرفدارى از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفدارى از امام میدهند، بعد کارى میکنند که در عرصه‌ى طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میکنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملى، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزى که مشکل را ایجاد میکند، همان فریب، همان غبارآلودگى فضا و همان چیزى است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛(13) یک کلمه‌ى حق را با یک کلمه‌ى باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگرى، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا میکند.

 

رهبر انقلاب همچنین در دیدار رئیس جمهور و اعضاى هیئت دولت‌ نیز تاکید کردند: "کسانى که فتنه‌ى سال 88 را شروع کردند - حالا یا خودشان طراحى کرده بودند، یا دیگران طراحى کرده بودند؛ نمیخواهیم نسبتى بدهیم، ولى به هر حال این فتنه طراحى شده بود - به کار کشور ضربه‌ى سختى زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهاى گوناگون کشور بهتر پیش میرفت. اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانى که علیه نظام اسلامى جبهه‌بندى کرده‌اند و یک جبهه‌اى تشکیل داده‌اند."

 

ایشان در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌ نیز می فرمایند: به نظر من، فتنه‌ى سال 88 هم همین بود... بعد از آنى که در یک انتخاباتى، چهل میلیون شرکت میکنند و همه‌ى ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند که پاى صندوقهاى رأى مردم جمع شدند و تا آخر شب رأى دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت میبردند - ناگهان از یک گوشه‌اى، فتنه‌اى شروع میشود؛ ما را بیدار میکند؛ میگوید: به خواب نروید، غفلت نکنید، خطرهائى در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اینهاست. به نظر من، همه‌ى حوادث را اینجورى باید نگاه کرد.

 

اما رهبر انقلاب در فرازی روشنگرایانه  در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دى نیز می فرمیاند: ببینید در جنگ صفین، امیرالمؤمنین در مقابل کفار که قرار نداشت؛ جبهه‌‌‌‌ى مقابل امیرالمؤمنین جبهه‌‌‌‌‌اى بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلى سخت بود. کى باید اینجا روشنگرى کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضى ها حقیقتاً متزلزل میشدند. تاریخ جنگ صفین را که انسان میخواند، دلش میلرزد. در این صف عظیمى که امیرالمؤمنین به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقه ى حساس - در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مى‌‌‌افتاد؛ بارها این اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضایا طول کشید. یک وقت خبر مى‌‌‌‌آوردند که در فلان جبهه، یک نفرى شبهه اى برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم میجنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه. اینجا اصحاب امیرالمؤمنین - یعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى که از اول اسلام با امیرالمؤمنین همراه بودند و از امیرالمؤمنین جدا نشدند - جلو مى‌‌افتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد. یکى از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال کرد...
از اول انقلاب و در طول سالهاى متمادى، کى‌‌‌‌ها زیر پرچم مبارزه‌‌‌ى با امام و انقلاب ایستادند؟ آمریکا در زیر آن پرچم قرار داشت، انگلیس در زیر آن پرچم قرار داشت، مستکبرین در زیر آن پرچم قرار داشتند، مرتجعین وابسته‌‌ی به نظام استکبار و سلطه، همه در زیر آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همین جور است. الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال 88، در این هفت هشت ماه تا امروز آمریکا کجا ایستاده است؟ انگلیس کجا ایستاده است؟ خبرگزارى‌‌‌‌هاى صهیونیستى کجا ایستاده اند؟ در داخل، جناحهاى ضد دین، از توده‌‌‌‌اى بگیر تا سلطنت‌‌‌‌‌طلب، تا بقیه‌‌‌‌ى اقسام و انواع بى دین‌‌‌‌ها کجا ایستاده‌‌‌اند؟ یعنى همان کسانى که از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنى کردند، سنگ زدند، گلوله خالى کردند، تروریسم راه انداختند...

 

حال باید پرسید "منطق جانب وسط گرفتن و امت میانه" آقای ابوترابی چیست؟ شاید اگر ایشان صراحتا نظر خود را در خصوص برخی افراد بگویند بهتر بشود در این باره تصمیم گرفت.

نظرات  (۰)

ارسال دل‌گویه ها:

بدیهی است که همه دیدگاه‌های شما خوانده شده و برای انتشارشان، ملاک‌ها و معیارهایی لحاظ می شود؛ بنابراین، برای درج دیدگاه خود، رعایت برخی چهارچوب‌های اخلاقی ضروری است:

- لطفاً دیدگاه خود را به زبان فارسی بنویسید، پیام های غیر فارسی منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا، نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی باشد منتشر نخواهد شد.
- از ارسال دیدگاه های تبلیغاتی و یا حاوی لینک، خودداری کنید، پیام های نامرتبط با متن، تأیید نمی شوند.
- لطفاً دیدگاه‌تان تا حد امکان مربوط به همین نوشته باشد، در غیر اینصورت می‌توانید از قسمت تماس با ما استفاده نمایید.

بلاگرهای بیان لطفا برای ارسال نظر و یا رأی‌دهی به مطالب روی گزینه «وارد شوید» در کادر پایین کلیک کنید تا مجبور نشوید نام و آدرستان را مجددا بصورت دستی وارد کنید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی